پدیدار شناسی نمای ساختمان های مسکونی و سیر تکوینی توقعات از آن

نا به سامانی نماهای ساختمانهای ما ریشه در عدم پاسخگویی مناسب به توقعاتی دارد که در طول تاریخ نسبت به نما ایجاد شده است . این نا به سامانی منحصر به ساختمانهای مسکونی نیست . ولی ساختمانهای مسکونی پر تعداد ترین و تاثیر گذارترین عوامل منظر یک شهراند .

منظر شهری منحصر به نماهای ساختمان های یک شهر نیست ولی به دلایل زیر از پر اهمیت ترین موضوعات است :

۱-طراحی آن وظیفه مشترک طراحان شهری و معماران است .

۲-نما یکی از موثرترین عناصر تاثیر گذار به کیفیت بصری شهر است .

۳-تاثیر پذیرترین عنصر از تقسیم های طراحانه معماران و طراحان شهری است .

هر چند معضل نا به سامانی نما از رایج ترین موضوع های انتقاد است ولی کمتر منبع مستقلی به این موضوع پرداخته است .

از جمله علل نا به سامانی نماها می توان به مواردی چون اعمال سلیقه و دخالت غیر کارشناسانه ، حاکمیت فرهنگ بساز بفروشی ، فقر مالی و فنی سازندگان ، مواد و مصالح نا مرغوب و …… اشاره کرد .

عدم توانایی ما در ارائه نماها و فضاهای شهری مناسب ریشه در رویکرد دیروز و امروز ما با این پدیده دارد

سیر تکوینی توقعات از نما :

چهار عملکرد از نما انتظار می رود :

۱-محافظ      2-رابط      3-معرف      4-جزیی از یک کل

نما به عنوان محافظ : ابتدایی و اولین وظیفه ای که نما عهده دار گردیده ، وظیفه حفاظت از انسان ها در مقابل تهدیدهای بیرونی بود . انسان ها برای حفاظت خود فضایی به نام خانه ایجاد کردند که در این زمان نما سازی مفهومی نداشت . بلکه ساختمان دارای دیوارهایی بود که با حداقل  منفذ به بیرون شکل گرفته بودند که ساختمان را از نور و تهویه لازم محروم می کرد . در نتیجه ایجاد روزنه در دیواره ساختمان افزایش یافت و نیاز به پوسته سومی جهت حفاظت بیشتر گردید و انسان دیواری به دور خانه یا آبادی خود کشید . خانه ها به اصطلاح درون گرا و آبادی ها تمرکز گرا طراحی شدند . هر چند درون گرایی ره آورد اسلام نبوده ولی توسط آن تثبیت شده است .

حتی قاعده برون گرایی را نمی توان به معماری بناهای عمومی همه تمدن ها  تعمیم داد زیرا پیرامون معابد خود بارویی ستبر می کشیدند .

نما به عنوان رابط :با آن که نما موظف بود حایلی میان انسان و تهدیدات خارجی باشد ولی می بایست نقش رابط میان درون و بیرون را ایفا نماید . روزنه ها به عنوان عناصری از نما این نقش را به عهده گرفتند .

در طول تاریخ اروپا پنجره نقش قابی برای دیدن منظره بیرون را به عهده گرفت . برای آن که ساکن بتواند ببیند بدون آن که دیده شود ، تسهیلات گوناگونی اندیشیده شده . در اوایل قرن بیستم پنجره ها بزرگتر و شفاف تر شدند . شفافیت که از اصول خودگرایی و یک شعار سیاسی اجتماعی زمان بود به معماری  تسری یافت . اما وارثان معماری نو گرا به ایجاد شفافیت توسط دیوار شیشه ای بسنده کردند .

ایده شفافیت کامل مناسب نوع و عملکرد خاصی از ساختمان بود و در شرایط اقلیمی ویژه ای قابل استفاده بود .

استفاده از شیشه حتی اگر می توانست تداوم زندگی داخل و خارج ساختمان را تامین کند ، تعامل بین توده و فضا را از بین می برد ، تبدیل نما به پوسته ای نازک مغایر با عملکرد حفاظتی بود به همین خاطر عکس العمل شدیدی را در میان ساکنین به وجود آورد . در ایران تا اواخر قرن نوزدهم خانه های مسکونی برای ایجاد ارتباط درون و بیرون فقط از حیاط مرکزی ( فضای خصوصی ) بهره می گرفتند . از اواخر قرن نوزدهم معماران ایرانی با الگو برداری از اروپا شروع به ساخت ساختمان های مسکونی برون گرا کردند که با فرهنگ درون گرای ساکنین در تعارض بود و تنها دستاورد آن انتقال گرما و سرمای فراوان به داخل خانه بود .

نما به عنوان یک معرف :در معماری غرب نما دارای حالت نمایش است بدین صورت که در وهله ی اول کسی را که پشت آن زندگی می کند نشان می دهد . انسان غربی از چهار نما یکی را که با اهمیت تر بود و دسترسی بهتری داشت جبهه ی اصلی یا فاساد نامید .

از اواخر قرون وسطی ظاهر ساختمان که در برخی مواقع همکف آن را یک مغازه اشغال کرده می بایست مشتری پسند باشد اما فقط کلیسا مجاز به خود نمایی بود .

در دوران رنسانس بنا و کاخ های جدیدی ساخته شد و از این پس بنا می بایست معرف مهارت و هنر طراح و سازنده آن نیز باشد. در دوران باروک ساختمان می بایست منحصرا معرف شخصیت و اعتبار مالک خود باشد و حتی اگر اعتبار زیادی باقی نمانده بود با جعل واقعیت ها اعتبار کاذبی فراهم گردد .

انقلاب صنعتی و رشد سریع جمعیت شهرها باعث گردید تا تولید انبوه جایگزین تولید دستی گردد. لذا نما می بایستی معرف فونکسیون و سازه ساختمان گردد .

از سال ۱۹۲۸ به مدت چهل سال عملکرد تبدیل به یک ضابطه ی علمی گردید که هر گونه تولید می بایست از آن تبعیت کند .

به زعم کولوربوزیه ساختن به معنای حل مساله از درون به بیرون و بی نیاز به کانسپتی زیبا شناسانه بود . این طرز تفکر باعث شد تا توجه نسل بعدی به عملکرد مستتر در پلان منحرف شده و حل آن وظیفه اصلی طراح پنداشته شود .

در کنار این گرایش اصلی برخی پیشگامان دیگر معماری سعی در وارد نمودن موضوعات دیگر در معماری و طراحی نما داشتند . اریش مندلسون نوارهای افقی در نماها را مظهر تساوی و دموکراسی در جامعه ای می دانست که سلسله مراتب عمودی مفهوم خود را از دست داده بود .

سال های شصت دهه اعتراض جامعه شناسان و روان شناسان به نا به سامانی منظر شهرها و سال های هفتاد ، دهه تجدید نظر بسیاری از معماران و طراحان در پارادایم های خود بود . مباحث کیفی و روان شناسانه به این نتیجه رسید که گرایش مالکین و طراحان به معرفی شخصیت و اعتبار خود در نماها انکار نا پذیر است . راه حل مقدور ارایه چهار چوبی است که در عین حفظ خلاقیت معمار و ابراز شخصیت مالک بتواند این تمایلات را در جهت حفظ و ارتقای کیفی فضاهای شهری هماهنگ نماید .

در شهر اسلامی قدیمی هیچ چیز در وهله ی اول مقدار ثروت مالک را مشخص نمی کرد . در همین راستا در ایران نمای خانه سنتی باقی ماند . حداکثر تزئین نمای بیرونی در اطراف درب ورودی بود . معمار سنتی سعی در خود نمایی نمی کرد و برای او ارزش ها و هنجارهایی چون محرمیت بسی مهم تر بود .

از اواخر قرن نوزدهم و سفر ناصرالدین شاه به فرنگ معماری به کپی برداری از الگوهای اروپایی خلاصه شد . از آن زمان به بعد برخی از اعیان ساختمان های مسکونی خود را با فاسادهای اروپایی عرضه کردند . با ورود معماران نوگرای فرنگ رفته نماهای سبک امپرسیونیستی در لابه لای ساختمان های قدیمی تر هویدا شدند . از سال های سی هجری شمسی این نوع از خانه و نما سازی به اقشار متوسط نیز سرایت کرد .

در سال های چهل و پنجاه سال های اتصال کامل ایران به بازار جهانی و تشدید شرایط ناهمگون بود.

از سال های پنجاه تا اواخر شصت آپارتمان نشینی فرصت اعمال نظر و سلیقه ساکن را به حداقل رساند .

نما به عنوان جزئی از یک کل :ما در فضای شهری با یک بنا و نماهای آن روبه رو نیستیم بلکه ساختمان جزئی است از یک کل بزرگتر . زشتی اش بر کیفیت فضای عمومی تاثیر می گذارد و زیبایی اش منوط به هماهنگی با سایر عناصر آن مکان است .

اغتشاش در نماهای ساختمان ها از انقلاب صنعتی شروع گردید . در این زمان رشد بی رویه جمعیت نظام و ساختار متعادل شهرها را به هم ریخت که باعث پدید آمدن جنبش هی اصلاح طلبانه ای چون باغ شهر شد .

معماری نو گرا هر چند تا حد زیادی به اهداف اصلی خود رسید ولی به زندگی جمعی و فضای شهری لطمه های فراوانی وارد کرد و نتیجه کار از بین رفتن حس مکان بود .

در سال های شصت و هفتاد فضای شهری به مثابه بستر زندگی مدنی دوباره کشف شد و بر نقش بدنه های فضای شهری و کیفیت آن تاکید بیشتری شد.

نتیجه گیری :باید گفت مشکل اصلی در کشور ما اعمال سلیقه و دخالت های غیر کارشناسانه یا محدودیت های فنی و اقتصادی حاکم بر کشور نیست . در واقع آنچه کیفیت نماهای ما را بیش از اعمال سلیقه مالکان تهدید می کند هنر نمایی اغراق آمیز طراحان است . فقر مالی و فنی سازندگان نیز دلیل موجهی نمی باشد ، حتی مواد و مصالح نیز در گذشته محدودتر و نا مرغوب تر بودند . عدم کنترل نما سازی توسط شهرداری واقعیت تلخی است ولی علت آن اهمال شهرداری نیست .

برخی نا هنجاری منظر شهر ما را به عدم توجه به اصول معماری سنتی مربوط می دانند ولی در واقع اکثر ساختمان های سنتی ، نمایی نداشته اند . مضافا این که تعمیم نما سازی ساختمان های عمومی به مسکونی اشتباه است . علاوه بر آن در جریان شتابزده برون گرایی ناشی از جهانی شدن توقع رجعت به درون گرایی واقع بینانه نیست .

ایراد ابتلا به عملکرد گرایی و به کار گیری مدولاسیون در ایران به حساسیت غرب نیست .

ضعف ما بیشتر از فقر نظری است . درون گرایی در ما نهادینه شده و حسرت از دست رفتن آن را می خوریم ولی در عمل تمایل به روز آمدی را داریم .

ما هنوز پدیده ها را ایستا ، لا زمان و لا مکان و همواره تعمیم پذیر می پنداریم . روحیه ی جمعی ما ضعیف است هر چند که آن را به صورت تئوریک قبول داریم . زندگی جمعی اگر مهم تر از زندگی فرعی نباشد از آن کم اهمیت تر نیست . فضاهای شهری ما می توانند در حین  کثرت دارای وحدت لازم هم باشند . برای نیل به چنین مقصودی نیاز به پژوهش بنیادی و کاربردی برای تدوین ضوابط و مقرراتی سازگار با کشور خودمان و نه الگو برداری صرف داریم که ما را در یک چالش مستمر به حل معضل نزدیک نماید .

منبع:

مقالاتی در باب مفاهیم معماری و طراحی شهری؛ دکتر جهانشاه پاکزادشهرسازی آنلاین

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

  1. حسین اسلامی :
    ۲۹ آذر ۹۳

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت جناب آقای کرمانی. مطالب بسیار مفید ذکر شده..درصورت صلاح دید متن را همراه با منابع را ذکر نمایید ..چنین سخنان گران باری در صورت ارجاع نیازمند منبع هستند.سپاس

    • با سلام

      از دقت نظر شما بسیار ممنونم.

      منبع مطلب در پایین متن ذکر شده است و از مجموعه مقالات طراحی شهری می باشد که توسط جناب آقای دکتر پاکزاد جمع آوری شده است.
      در واقع خلاصه کتاب:مقالاتی در باب مفاهیم معماری و طراحی شهری دکتر جهانشاه پاکزاد-مدیریت شهری -زهرا کریمی
      -استاد دکتر ایراندوست

      با تشکر

0