مشارکت مردمی در مقاوم سازی و استحکام بخشی بافتهای تاریخی

مشارکت مردمی در مقاوم سازی و استحکام بخشی بافتهای تاریخی

حسن احمدی *

منیرالسادات شهابی **

   چکیده

یکی از معضلاتی که بافتهای تاریخی شهرها با آن روبرو هستند، فرسودگی کالبدی و عدم استحکام  و ایمنی بناهای این بافتها است. این بافتها که از  سرمایه‌های ملی و هویت بخش  شهرهای ما هستند، سالهاست که مورد بی‌توجهی و بی‌مهری قرار گرفته‌اند و عملاً تلاشی جدی و پیگیر برای حفظ و ارتقاء کیفیت آنها صورت نمی‌گیرد.

برای پیشگیری از فرسایش هر چه بیشتر این  بافتها و در نهایت  تخریب و انهدام  آنها ضروری است  تمهیداتی اندیشیده شده و اقدامات اساسی صورت گیرد. چرا که اگر این بافت‌ها تخریب شوند علاوه بر صدمات جانی و مالی به ساکنین آنها، ضربه جبران ناپذیری بر هویت و تاریخ  شهرها وارد  می‌شود.

از طرفی مداخله در بافتهای کهن در هر شکلی که باشد، دخالت در بافتی زنده و زندگی مردمان  است؛ از اینرو بدون مشارکت‌ فعال ساکنین این بافتها راه به جایی نمی‌برد. اما علیرغم اینکه مقاومت و استحکام بنا تأثیر جدی بر زندگی و امنیت جانی ساکنین آن دارد؛ لیکن به نظر می‌رسد ساکنین  تمایل چندانی  برای مشارکت در استحکام بخشی و مقاوم سازی  محل سکونت خود ندارند. عدم آگاهی  و نداشتن  اطلاعات کارآمد، عدم توان مالی، طرز تلقی شکاکانه مردم نسبت به نتایج طرح‌های دولتی و . . .  می‌توانند از جمله دلایل عدم مشارکت مردم باشد. از طرفی تا به امروز رویکرد مسئولین به مشارکت شهروندان  رویکردی ابزاری و مقطعی بوده است؛ در حالیکه مشارکت فعال امری فراتر از تأمین مالی بوده  و یا منحصر  به یک  پروژه خاص نمی‌شود. از اینرو  افزایش مشارکت نیازمند گسترش فرهنگ مشارکتی در سطح مسئولین و مردم می‌باشد.

با چنین رویکردی  این مقاله درصدد است تا ضمن شناختی همه جانبه از مشارکت و علل عدم تمایل مردم به مشارکت در زمینه مقاوم سازی و استحکام بخشی بافتهای تاریخی شهرها راهکارهایی برای تقویت انگیزه‌های مشارکت و نیز ساختار و بستر لازم برای این مهم ارائه دهد.

وازه های کلیدی:بافت تاریخی،فرسودگی، مقاوم سازی،مشارکت

* استادیار  گروه شهرسازی ،دانشکده معماری و هنر، دانشگاه گیلان

** کارشناس ارشد شهرسازی

  مقدمه

۳۶ شهر ایران دارای قدمت تاریخی هستند و در مجموع ۲۰ درصد از سطوح شهری در کل کشور را بافتهای قدیمی تشکیل می دهند ؛ تا کنون ۱۵۰۷۷ هکتار بافت تاریخی و کهن شناسایی شده است که در حدود ۴۰ درصد از بافت های موجود در ۳۶ نمونه بررسی شده کیفیت نامطلوبی دارند. (اصلانی ،۸۳)  عدم توجه به انسجام فضایی بافت تاریخی در تدوین طرح های شهری ، فقدان آگاهیهای لازم درباره ارزشهای فرهنگی و اقتصادی این بافتها ، گزینش روشهای حفاظت و احیای سلولی و نگرش موزه ای به این مکانها ، مهاجرت و اسکان طبقات کم در آمد همگی از جمله عوامل تهدید و تخریب این بافتها به حساب می آیند ؛ که مشکلات و مسائل جدی برای بافتهای تاریخی ایجاد کرده اند. از جمله این مشکلات عدم توان پاسخگویی امکانات این بافتها به نیازهای روز ساکنین و فرسودگی و عدم استحکام و ایمنی بناهای موجود در آنهاست ؛ که از یک سو موجب تخلیه و متروک شدن آنها شده و از سوی دیگر این بافتها را در عین ارزشمندیهای تاریخی و فرهنگی در برابر سوانح طبیعی آسیب پذیر کرده است. اما این بافتها به رغم همه  ناکارآمدی ها و فرسودگی ها از یک سو سند هویت ، تاریخ و فرهنگ شهرها محسوب می شوند، و از سوی دیگرهمواره و حتی در زمان حاضر از مهمترین محیطهای شهری هستندکه امکانات بالقوه ای برای رشد و توسعه شهرها ازدرون و اسکان جمعیت رو به رشد شهری را دارا می باشند.

از این رو با توجه به ارزش های بافتهای تاریخی و مسائلی که با آن دست به گریبانند ، مداخله در بافتها به منظور بهسازی و ایمن سازی آنها ضروری به نظر می رسد.استحکام بخشی ابنیه ، کارآمدسازی فضاها و معاصر نمودن امکانات این بافتها از جمله اقداماتی است که می تواند مورد توجه قرار گیرد.

بافت کهن شهری تنها در سازمان کالبدی آن خلاصه نمی گردد ، بلکه ساکنین آن نیز بخش مهمی از هویت و غنای فرهنگی و تاریخی آن را شکل می دهند ؛ لذا توجه به عوامل انسانی در کنار عوامل کالبدی شیوه های نوینی رادر بهسازی و بازسازی بافتهای تاریخی بوجود می آورد ، که از آن جمله لزوم استفاده از مشارکت ساکنین در روند مداخله در بافت اعم از بهسازی ، نوسازی و استحکام بخشی است. ازاین رو شناخت صحیح از مشارکت ، روشهای آن ، مزایا و محدودیتها و نیز بسترهای لازم برای افزایش مشارکت قبل از هر اقدامی در مورد بافتهای تاریخی شهرها ضروری می باشد.

 

    اهمیت بافتهای تاریخی

شهر، بناها و فضاهای درون آن تنها مکان اقامت و زیست آدمیان نیستند، بلکه تجلی افکار، احساسات، فرهنگ و آداب و رسوم ساکنان آن نیز می باشند؛ و بدون شک تمامی ویژگی های زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، اقلیمی و انگاره های فرهنگی جامعه در بافت و سیمای معماری و شهرسازی آن نمود می یابد. در این میان بافتهای تاریخی کانون و هسته اولیه شهر بوده و قلب تپنده تاریخ و هویت آن محسوب می شوند و حکم گنجینه هایی از خاطرات اجتماعی و شیوه های اندیشیدن و زیستن گذشتگان ما را دارند؛ از اینرو اهمیت و ارزشی فراوان می یابند.

کوچه پس کوچه های این بافتها مکان شکل گیری حوادث و اتفاقات تاریخی است که گاه زندگی و سرنوشت نسلی را تغییر داده اند، از همین روست که به اندازه همان رویدادهای تاریخی اهمیت می یابند.

همچنین در دل بافتهای کهن آثار معماری گرانبهایی با ارزش های تاریخی و خصلتهای زیبایی شناختی خاصی وجود دارند که تکرار ناپذیرند و موجب غنا و افزایش کیفیت بصری این بافتها می شوند. به دلیل وجوداین بافتهای تاریخی و ویژگی ها ومشخصات متفاوت آنهاست که شهرهای ما هویت وشناسنامه ای متفاوت از یکدیگر می یابند؛ که شیراز، شیراز است و اصفهان و یزد هریک دنیایی متفاوت دارند. وگرنه بخشهای جدید شهرها همان تکرار بی پایان واحدهایی شبیه به یکدیگر است که تقریباً در همه جا بدون تفاوت چندانی دنبال می شوند.

البته ارزش این بافتها صرفاً در بعد فرهنگی و تاریخی آنها نیست؛ بلکه بافتهای قدیم در شهرسازی معاصر نیز جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده اند. شهرسازی امروز مرکز تاریخی و بخش فعال و نوساز شهر را دو حقیقت مجزاومقابل هم نمی بیند، بلکه آنها را دو ارگانیسم زنده و مشخص می داند، با ساختارهایی غیر مشابه که مکمل یکدیگرند و می توانند نیازهای متنوع و متفاوت شهرها را برآورده سازند.(رضازاده مقدم، به نقل از خواجه دلویی، ۷۹) در واقع حیات شهری طی صدها سال در بافت تاریخی در جریان بوده و می تواند باز هم ادامه داشته باشد؛ کما اینکه هنوز هم در بسیاری از شهرها این بافتها محل سکونت و معیشت هزاران نفرند.

به طور کلی دلایل اهمیت و ارزش بافتهای تاریخی را می توان در موارد زیر خلاصه کرد: (رضازاده مقدم،۷۹)

 ـ بافت قدیم با ارزش کالبدی، تاریخی و فرهنگی نهفته در خود بهترین نشانه هویت شهری است.

 ـ مرکزیت همیشگی برای وحدت بخشی به تمامی پیکره شهر که ضامن زندگی روان و سالم شهری است.

 ـ حیات و رشد بافت قدیم مانع فرسودگی شهر از درون و توسعه بی رویه آن می گردد.

 ـ بافت کهن شهرها به دلیل جایگاه خود در مرکزیت شهر، یکی از بهترین محدوده ها برای تمرکز خدمات تجاری، اداری، سیاسی و اقتصادی است.

   ضرورت بهسازی و مقاوم سازی بافتهای تاریخی

علیرغم ویژگی های تکرارناپذیر و خصوصیات باارزشی که برای این مکانها برشمرده شد ، متأسفانه در حال حاضر این بافتها با مشکلات عدیده ای روبرو هستند که تنها به فرسودگی و عدم استحکام کالبدی ساختمانها خلاصه نمی شوند ؛ هرچند فرسودگی فیزیکی هم علت وهم معلول بسیاری از نابسامانیهاست.

عمده ترین مسائل بافتهای تاریخی به قرار زیر می باشند : (افشار ،۸۳ )

     ـ مسایل جمعیتی و اجتماعی : جایگزین شدن اقشار کم درآمد و مهاجر با ساکنین اصیل و مالکان ، کاهش حس تعلق به مکان و افزایش ناهنجاریهای اجتماعی

    ـ مسائل کارکردی : از دست رفتن کارکرد مسکونی بافت و تبدیل ساختمانها به کارگاه و انبار

    ـ مسائل اقتصادی: کاهش قیمت زمین وساختمان به دلیل کمبود خدمات،فرارسرمایه ورکود ساخت وساز

   ـ مسائل ارتباطی و دسترسی ها: گذرهای بـاریک و پـرپیچ و خم و فقدان دسترسی سواره

       ـ مسائل زیر ساختی: فرسودگی شبکه های تأسیسات شهری

       ـ مسائل زیست محیطی:ورود جریان فاضلابهای خانگی بـه شبکه معابر وگسترش انواع فعالیتهای آلاینده

      ـ مسائل کـالبدی: قدمت زیاد، مـصالح کـم دوام، ریـز دانگی بـافت ، گسترش سطوح مخروبـه ومتروک و ظهور تک بناهای ناسازگار با ارزشهای تاریخی ،…. ؛ که بدون شک حل مسائل کالبدی و استحکام بخشی به بناها بدون توجه به سایر مشکلات بافت امری بیهوده و ساده انگارانه خواهد بود.

از سوی دیگر رشد روز افزون جمعیت شهرها و نیاز به فضاهای شهری و عناصر کالبدی جدید نظیر مسکن ، مراکز تجاری ، فرهنگی ، فضای سبز و…. افق جدیدی را به روی بافتهای تاریخی و چگونگی حفظ و احیای آن گشوده است.« دنیای امروز به این حقیقت رسیده که بافت قدیم سرمایه ای تکرار نشدنی است و سعی کرده از کوچکترین نقطه قوت در این زمینه  برای از بین بردن بزرگترین ضعفهای موجود استفاده کند.» (اصلانی ، ۸۳) در چنین دیدگاهی بافتهای تاریخی دیگر مکانهای فرسوده ، متروک و مزاحم نیستند ؛ بلکه حاصل سرمایه گذاری و ترکیبی از نیروی کار انسانی ، مواد و مصالح گوناگون و از همه مهمتر تجربه های شهرسازی و معماری گذشته می باشند ، که به رغم گذشت زمان و فرسودگی هنوز هم بالقوه پاسخگوی بسیاری از احتیاجات روزمره زندگی هستند و با سرمایه گذاری در جهت حفظ و تقویت عناصر و فضاهای قابل نگهداری و در موارد لزوم ایجاد تغییرات و معاصر سازی آنها به منظور کارآمدسازی و پاسخگویی به احتیاجات جدید ، می توان از اتلاف سرمایه های کشور جلوگیری کرد ؛ و به جای گسترش شهرها در حاشیه ، تأسیسات و تجهیزات جدید را به درون این بافتها برد. در این صورت ضمن جلوگیری از فرسایش بیشتر، از امکانات بالقوه ای که برای جمعیت پذیری دارند به نحو مطلوبی استفاده می شود.

 

    ضرورت استفاده از مشارکت مردم در بهسازی و مقاوم سازی بافت

در باب ضرورت مداخله و کاهش مشکلات و معضلات بافتهای تاریخی مطالبی ارائه شد؛ اما نکته ای که نباید از آن غفلت کرد اینست که هدف اصلی طرح های بهسازی، نوسازی و یا مقاوم سازی ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان است و نه صرفاً بهبود وضعیت بناها و فضاهای شهری. این شهروندان و ساکنین بافتهای تاریخی هستند که در درجه اول اهمیت قرار دارند؛ از اینرو آنچه نباید فراموش شود جاری کردن روح زندگی و تلاش و تکاپوی روزمره ساکنین در این بافتهاست.

عدم توجه به این نکته در طرح های مربوط به بافتهای تاریخی ما را به موزه هایی از بناها و فضاهای زیبا و تاریخی می رساند که دیگر نمی توان نام شهر یا بافت شهری را بر آنها نهاد. محیط هایی بیروح که هزینه نگهداری سنگینی را نیز  تحمیل می کنند. بر این اساس تلاش مدیران و کارشناسان بافتهای تاریخی می باید در راستای بازگرداندن سرزندگی و نشاط به این مکانها باشد و نه لزوماً بازگرداندن وضعیت ابنیه آن به شکل قدیم.

این هدف نیز حاصل نخواهد شد مگر آنکه ساکنین بافتهای تاریخی در روند مداخله در بافت شریک شوند. در این صورت از یک سو می توان با استفاده از نظرات و پیشنهادهای آنان اهداف طرح ها را به نیازهای واقعی ساکنین نزدیک تر کرد و بدین ترتیب از مقاومتها و مخالفتهای آنان کاست؛ و از سوی دیگر با افزایش علاقه و حس تعلق ساکنین به محل سکونتشان ، آنان خود حافظان و نگهبانان آینده این مکانها باشند. بدین ترتیب در آینده شاهد وضعیتی که اکنون هستیم، نباشیم.

در جهت تبیین هر چه بیشتر ضرورت استفاده از مشارکت مردم در طرح های بهسازی و مقاوم سازی بافتهای تاریخی، می توان به شماری از منافع و مزایای استفاده از مشارکت به طور کلی اشاره کرد:

   سهیم شدن مردم در قدرت : مردم با مشارکت در تصمیم سازی در حقیقت قدرت می یابند. قدرت یافتن مردم مترادف است با نظارت بر سرنوشت خودشان و این امر به مردم خصوصاً اقشار کم درآمد  امکان می دهد تا راه های پیشرفت را به روی خود بگشایند . در واقع « مشارکت شهروندان توانایی شهروندان است.»(Arnstein,1969)

افزایش سطح آگاهی های عمومی : مشارکت مردم در فعالیتهای برنامه ریزی و شهرسازی سبب بالا رفتن سطح آگاهی های عمومی آنها می شود. از این طریق مردم با امکانات و محدودیت های برنامه ریزی و طراحی آشنا می گردند؛ و این خود سبب واقعی تر شدن خواسته ها و توقعات آنان می گردد و لذا اهداف طرح ها و برنامه ها انطباق بیشتری با واقعیات خواهند یافت.

ایجاد حس مسؤولیت اجتماعی و تعلق خاطر به جامعه : « مشارکت عمومی یک احساس واقعی و اصیل مسؤولیت جمعی و حس وابستگی به جامعه را خلق می نماید. این امر به نوبه خود سبب درگیر شدن فعالانه مردم در مشارکت و اجرای طرح ها می گردد.» (Dutta , 1992) روحیه تعاون و همکاری که در سایه مشارکت عمومی حاصل می شود، سبب کاهش تنش و تعارضات بین مردم می شود و میزان حساسیت و دلسوزی مردم نسبت به پیشرفت امور را افزایش می دهد.

بهبود کیفیت طرخ ها و برنامه ها : مردم محلی از آنجا که شناخت دقیق تری نسبت به محیط و مسائل خود دارند؛ بنابراین هرگاه در تصمیم گیریها دخالت داده شوند، تصمیمات درست تری گرفته خواهد شد. این مردم محلی هستند که از کمبودها اطلاع دارند و می دانند که مشکل کجاست؛ و به گفته دنیس: « آنکه کفش را پوشیده می داند کجای پایش درد می کند.» (Denis , 1970) همچنین هیچکس بهتر از خود مردم نسبت به اولویتهای محل خود اطلاع دقیق ندارد. بنابراین مشارکت شهروندان در فرآیند برنامه ریزی شهری، شناخت برنامه ریزان را نسبت به شهر و محل مورد برنامه ریزی افزایش میدهد و به تهیه برنامه ها و طرح های مطلوب تری منتهی می شود.

پذیرش طرح ها و برنامه ها توسط مردم : یکی از رموز اصلی موفقیت طرح ها و برنامه ها پذیرش آنها ازسوی مردم است که هدف نهایی تمام طرح ها و برنامه ها می باشد. هرگاه طرح یا برنامه ای از سوی مردم مورد پذیرش قرار نگیرد، عملاً در اجرا با عدم موفقیت روبرو میشود، هرچند طرح یا برنامه خوبی باشد. مشارکت مردم در فرآیند برنامه ریزی می تواند سبب پذیرش طرح ها و برنامه ها از سوی مردم گردد. «آنها به دلیل سهمی که در تصمیم گیری داشته اند از نتایج آن بهره بیشتری خواهند برد، زیرا با خواسته ها و روشهای زیستی که به آن خو کرده اند، مطابقت بیشتری دارد.» (مخبر ، ۶۵)

  1. بدگمانی نسبت به حکومت : گاهی ممکن است مردم نسبت به انگیزه های حکومت برای مشارکت دادن مردم در فرآیند برنامه ریزی بدگمان باشند و قصد حکومت را از کار مثبت ارزیابی نکنند، در این صورت علاقه ای به مشارکت در آنان پدید نمی آید.
  2. سطح بالای هزینه زندگی: چنانچه مردم مجبور باشند که ساعات بیشتری از شبانه روز برای تهیه مخارج زندگی کار کنند، طبیعی است که فرصت کمتری برای مشارکت در امور اجتماعی خواهند داشت.
  3. نداشتن اطلاعات کافی : مشارکت شهروندان در فرآیند برنامه ریزی مستلزم داشتن اطلاعات کافی در مورد موضوعات مربوط به جامعه است. در صورتی که مردم فاقد چنین اطلاعاتی باشند، رغبتی به مشارکت از خود نشان نمی دهند.
  4. وجود اختلافات قومی و نژادی : اختلافات قومی و نژادی در یک جامعه سبب ازهم پاشیدگی وحدت اجتماعی مردم میشود و امکان تفاهم و همکاری آنان در زمینه های مختلف اجتماعی را از بین میبرد.
  5. کانالهای ارتباطی ضعیف : ضعف ارتباطات اجتماعی ، طبعاً امکان برخوردهای رودررو و اشتراک مساعی شهروندان را کاهش می دهدو این مسأله سبب کاهش مشارکت آنان در فرآیند برنامه ریزی می شود.

ج) موانعی که به ساختار برنامه ریزی و برنامه ریزان مربوط می شود :

  1. وجود نظام برنامه ریزی متمرکز : نظام برنامه ریزی متمرکز و تهیه برنامه ها به شکل از بالا به پایین به مردم و شهروندان امکان مداخله در فرآیند برنامه ریزی را نمی دهد و لذا در چنین نظام برنامه ریزی، مشارکت مردم در فرآیند برنامه ریزی منتفی است. به اعتقاد بعضی از کارشناسان، برنامه ریزی متمرکز نه تنها مانعی بر سر راه مشارکت مردم است، بلکه آفت بسیاری از طرح های توسعه می باشد. (اوکلی ،۷۰ )
  2. فقدان ساختارهای محلی مناسب : وجود شوراها و انجمن های محلی نقش مهمی در جلب مشارکت مردم در تمامی امور اجتماعی و از جمله برنامه ریزی شهری دارند. در صورتی که چنین نهادهایی وجود نداشته باشند، امکان مشارکت مردم در فرآیند برنامه ریزی یا به کلی از بین می رود و یا اینکه بسیار ضعیف می شود.
  3. باور متخصصین برنامه ریزی به اینکه تنها آنان حق برنامه ریزی دارند : «نگرش پدرانه یا برتری جویانه متخصصان نسبت به مردم معمولی، متخصص را متقاعد می کند که تنها او باید حرف بزند و دیگران باید گوش بدهند. تحت این شرایط، هیچگونه مشارکت خلاقی صورت  نخواهد گرفت.» (مخبر،۶۵)

 

نتیجه گیری و ارائه راهکارهایی برای تقویت مشارکت مردم:

در بافتهای تاریخی ارزشهای تاریخی، فرهنگی، معماری و شهرسازی بسیاری در معرض تهدید انبوهی از مشکلات اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، وفرسودگیهای کالبدی قرار دارند. از اینروحفظ این ارزشها که به واقع حفظ هویت شهرها محسوب می شود و بهره گیری از امکانات بالقوه شهری که در این بافتها رها شده اند، مداخله در بافتهای تاریخی به منظور بهسازی آنها و از جمله مقاوم سازی و استحکام بخشی بناها را ضروری مینماید.

 اما نکته مهم در این مداخله اینست که نگاه به بافت تاریخی نگاهی صرفاً کالبدی نباشد و سعی شود در کنار

افزایش کیفیت ابنیه و فضاهای شهری ، جریان زندگی روزمره نیز در آنها جاری شود. در این رویکرد شهروندان اهمیتی بیش از ساختمانها پیدا می کنند و لذا می بایست در روند برنامه ریزی و طراحی مداخله در بافت، دخالت داده شوند و نظرات و اولویتهای آنان در طرح ها و برنامه ها منعکس شود. به عبارتی شهروندان مشارکتی فعال در تصمیم گیریهای مربوط به محل سکونت خود داشته باشند. البته گسترش مشارکت تغییر دیدگاهها در همه سطوح را می طلبد و مستلزم تجدید روابط و مناسبات اداری، سیاسی و اجتماعی است.

در پایان با توجه به منافع گسترده مشارکت و محدودیتهایی که بر سر راه آن قرار دارد، راهکارهایی برای افزایش مشارکت شهروندان در بهسازی و استحکام بخشی بافتهای تاریخی ارائه می شود :

  1. مشارکت را نمی توان به نحوی موثر به کار بست، مگر آنکه علاوه بر وجود اراده سیاسی در دولت، قوانین لازم و نهادها و سازمانهای اجتماعی متناسب برای ترویج آن و ترویج برخی شرایط دیگر که به خود شرکت کنندگان ارتباط دارد، موجود باشد.
  2. مسئولان باید نخست، با به رسمیت شناختن حق شهرونـدان و بیان نـظریات خود در خـارج از چارچوب سنتی پارلمانی و اداری نشان دهند که برای ورود به بحث عمومی آمادگی دارند تا ظرفیت پذیرش نظام اجتماعی تقویت شود؛ و دوم تضمین کنند که شرایط فکری و مادی مناسب برای مشارکت از مجاری، توسعه فرهنگی و آموزشی، توسعه اطلاع رسانی و ارتباطات و آموزش مداوم وجود دارد.
  3. کارآیی و اثـر بخشی مشارکت به سطح آمـوزش و صلاحیت کسانی کـه در این گفتگو شرکت دارند، به حجم و کیفیت اطلاعات ارائه شده و به زمانی که به بررسی هر موضوع خاص و سوابق آن اختصاص یافته است، بستگی دارد.
  4. مشارکت نـه تنها مستلزم آن است کـه شهروندان دارای حداقل آمـوزشی باشند کـه بـا تداوم آمـوزش حفظ شده است، بـلکه همچنین مستلزم برنامه آموزشی خاص برای همه کسانی است که مسئولیت اداری و فنی یا انجمن های اجتماعی بر عهده دارند.
  5. گروهها، شوراها و تشکل های محلی در بافت می باید سازماندهی و تقویت شوندتا بتوانند نقش حلقه ارتباطی بین مسؤولین و کارشناسان و ساکنین بافت را ایفا کنند.
  6. دفتر بهسازی یا مقاوم سازی بافت می بایست در محل محدوده طرح مستقرشود تا بتواند ارتباطی تنگاتنگ و بروز با ساکنین برقرار کند و از نظرات و دیدگاههای آنان کاملاً مطلع شوند.
  7. طرح ها و برنامه های پیشنهادی پیش از تصویب می بایست به طور کامل و شفاف به اطلاع ساکنین رسانیده شود. طرح ها را می توان در محل دفتر مذکور قرار داد تا شهروندان بتوانند به آنها دسترسی داشته باشند.
  8. پیش از هر اقدامی مسؤولین می بایست جلساتی با ساکنین محدوده طرح برگذار کرده و اهداف طرح ، مشکلات و موانع آن، فواید طرح برای مردم و انتظاراتی که از ساکنین دارند را به طور شفاف و صریح با آنها در میان بگذارند.
  9. در همان ابتدای کار از طریق نظرسنجی ، مصاحبه و تکمیل پرسشنامه به شناسایی دقیق و کامل معضلات و نیازهای بافت پرداخته شود تا بتوان درک درستی از اقدامات و اولویتهای بعدی داشت.
  10. در مقاوم سازی و استحکام بخشی بافتهای تاریخی بهتر است در مقیاس متوسط عمل کرد و نه به صورت تک بنا و یا در مقیاس وسیع ؛ زیرا در این مقیاس سرمایه گذاری اولیه کلانی لازم نخواهد بود ، در نتیجه مشارکتهای مالی ساکنین موثرتر واقع شده و به دلیل قوی تر بودن روابط همسایگی و اجتماعی مشارکت انسانی و فکری آنها نیز بیشتر خواهد بود.
  11. پیش از شروع به کار می بایست در مورد محل اقامت موقت ساکنین بافت تمهیدات لازم اندیشیده شود تا آنها راحت تر حاضر به همکاری شوند.
  12. در استحکام بخشی بافتهای قدیم می بایست از نگرش موزه ای به بافت خودداری کرد و همچنین بافت را به صورت یک کلیت شهری نگریست و نه تک بناهای با ارزش .
  13. مداخله در بافت را می بایست از علاقه مند ترین و آماده ترین ساکنین ( چه از لحاظ مالی و چه انگیزه ) شروع کرد ؛ پس از پیشرفت بخشی از کار و مشاهده آثار مثبت آن ، سایر ساکنین نیز تشویق به ورود به پروژه می شوند. گروههای اولیه را می توان از طریق نظر سنجی یا فراخوان عمومی شناسایی کرد.
  14. پس از برگزاری جلسات اولیه با ساکنین از بین خود آنها کسانی که انگیزه و تمایل بیشتری برای مشارکت دارند و از طرفی دارای مقبولیت اجتماعی نزد ساکنین هستند انتخاب شوند ، آموزش داده شوند تا فرآیند تشویق مردم به همکاری را ادامه دهند ؛ زیرا معمولاً مردم به همسایگان و آشنایان خود بیشتر اعتماد می کنند تا به مدیران شهری.
  15. و اما، علایق مادی مهمترین انگیزش را تشکیل می دهند. اگر فرد از بردن سهم عادلانه ای از نتایج فعالیت خود محروم باشد، به سختی می توان از او خواست که در راه رفاه و سعادت جامعه به صورتی فعال شرکت کند و بدان متعهد شود.

 

   منابع و مآخذ :

ـ احمدی، حسن؛ (۱۳۷۹) مشارکت مردم در بازسازی شهرهای زلزله زده، مطالعه موردی: شهرهای رودبار، منجیل، لوشان؛ پایان نامه دکترای شهرسازی، دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران

ـ اصلانی، اسکندر؛ (۱۳۸۳) " بافت قدیم ، بی بدیل و تکرار ناپذیر "؛ شهرداریها ، شماره ۷۰

ـ افشار، آزاده ؛ (۱۳۸۳) " در پیچ و خم بافتهای فرسوده شهری " ؛ شهرداریها ، شماره ۷۰

ـ اوکلی، پیتر و مارسدن، دیوید؛ (۱۳۷۰) رهیافتهای مشارکت در توسعه روستایی؛ ترجمه منصور محمودنژاد؛ مرکز تحقیقات و بررسی مسائل روستایی، تهران

ـ رضازاده مقدم، ریحانه؛ (۱۳۷۹) " شهری در حصار، کنکاشی در ساماندهی بافت قدیم" ؛ شهرداریها ، شماره ۱۸

ـ مخبر، عباس؛ (۱۳۶۵) " برنامه ریزی محلی و توسعه روستایی" ؛ (ترجمه) ، سازمان برنامه و بودجه ، تهران

– Arnstein , Sherry.R ; (1969) "A Ladder of Citizen Participation " ; AIP journal , july 1969

– Dennis , Norman ; (1970) People and Planning ; Faber & Faber ; London

– Dutta , A.K & Jena , P.K (1992)"People`s Participation in Development Process – Role of Education"; ITPI Journal , Sep.1992

– Ratcliff , John ; (1998) Oxford Advancces Learner`s Dictionary ; Oxford University Press , Oxford

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0