یادداشت “بازتاب عمل آدم در اصالت شهر”

یادداشت "بازتاب عمل آدم در اصالت شهر"

هر چه به قبل بازمی­گردیم، شهر دیروز و امروز در نگاهمان یکی نخواهد بود. بشر با تمامیت­خواهی­اش برای رسیدن به امیال خویش از شهر نه با نگاه به یک موجود زنده و دارای اصالت ویژه بلکه نگاه به یک کالا بهره می­گیرد. این تقابل و دوگانگی­ منافع حال بیمار شهری است که به ناچار درمان­گر خویش است. زمانی که از اصالت صحبت می­شود، اصالت درونی و عینی استنباط می­شود که جدا از یکدیگر نیستند. جای تأمل است که چگونه اصالت درونی یا همان روح فکری عاملان شهر بر اصالت عینی شهر اثر می­گذارد وتا چه حد می­تواند مخرب باشد.

شهر برای پاسخ به نیازهای بشر متولد شد و عملکرد بشر به عنوان یک سازوکار محیطی بر پیچیدگی و رشد شهر اثر گذاشت. هرچه این عملکرد در جهت مخالف اصالت یا ویژگی­های شهر باشد، شهر با اختلال مواجه است. چه بسا که امروز می­بینیم فضاهای شهری با چه امکانات تفریحی ناهمخوان با شهر در فاصله­ای از شهر خودنمایی می­کنند ولی به­دلیل خاصیت از پیش تعیین نشده­­ی شهر،­ به صورتی غیر قابل باور عاملان شهر درجهتی مخالف حرکت می­کند و از کوچکترین اثر زنجیره­ای از اتفاقات بزرگ می­سازد به گونه­ای که در حد فاصل آن فضا و شهر شاهد هیچ سکونتی نیستیم. عاملان شهر بدون توجه به اصالت درونی شهر که برای درکش نیاز به کنکاش مستمر است، بازخوردهایی برشهر تحمیل می­کنند و از جهتی شهر که به استقلال رسیده­است در برابر این اعمال به طور خودساخته واکنش نشان می­دهد. این همان مرز اصالت آدمی و شهر یا اغتشاش و بقا است. هرچند که این­گونه بازخوردها مضر است ولی از جنبه­ی دیگر، شهر مداوم خود را در برابر این حملات می­­بیند و با مقابله به تکامل می­رسد. ولی زمانی که شهر از هر جهت چه درونی و بیرونی سریعتر از زمان دفاع ازخود با فضاهایی هم­چون شهرک­های بلندمرتبه با کارکردهای مختلف و متضاد اصالت شهر احاطه می­شود و مدام در معرض بازخوردهای منفی است، راهی جز تسلیم ندارد و دیری نمی­پاید که شهر نیزخود را با این پدیده­ها تخریب می­کند. در این­هنگام شهر با پدیده­ای خارج از مقیاس و زمان لازم برای مقابله­ی خود روبرو است. درنهایت، شهر فرصت کمتری برای مقابله و بازسازی خود می­یابد و به مرور سیستم دفاعی ­اش تحلیل می­رود که حتی قادر به شناسایی بیگانه از خودی نمی­باشد. این اتفاقات در یک پروسه طولانی اتفاق خواهد افتاد چه بسا که ما شهری پیدا نمی­کنیم که یک روزه، یک ماه و حتی یک ساله فرسوده شده­باشد. البته زمان زوال شهر بسته به محیطی است که شهر مدام از آن تأثیر می­گیرد. امروزه، شاهد تک بعد­نگری عاملان شهر هستیم که قادر به شناسایی تمام عوامل و مسئله اصلی نیستند و تنها در فکر رفع مشکل سکونت، کار و اوقات فراغت بناهایی را بر­پامی­کنند درحالی­که رفع نیاز تنها نمود عینی نیست بلکه مکان استقرار، کارکرد، تطابق با شهر و سایر عوامل دیگر فراموش شده­اند. هرچه به تک بعد­نگری خود دامن بزنیم شهر با توان مقابله کمتر، سریعتر فرسوده می­شود و شهری پر از پدیده­های مخربی می­­شود که با تکرار تولید خود از شهر تغذیه می­کنند. به گفته­ی والتر لیپمن: "زمانی که ما یک نوع می­اندیشیم، گویی هیچ یک از ما نمی­اندیشد." تا مادامی که یک روح فکری و تک­بعد­نگری بر خالقان اثر حاکم باشد به حیات شهر آسیب می­زنیم. تقلید و تکرار این روح فکری مرهون اندیشه­های قالب­شده است که ما را به مصرف کننده­ بدل کرده­است. ضرورت بقای شهر یک ذهن خلاق است که مسئله­­ی بنیادین را از خلال مسائل سطحی می­یابد و با به چالش کشیدن روی­آوردها مختلف، بهترین گزینه را با درک تمام عوامل بیرونی و درونی برمی­گزیند و با به تعویق انداختن بازخوردهای منفی و حملات بیرونی بر شهر، به حیات شهر کمک می­کند.

نویسنده : هانیه نوربخش

دانشجوی کارشناسی شهرسازی

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0