پایان نامه طراحی و تدوین الگوی بهینه توزیع فضایی عناصر قدرت در سیستم شهری و منطقه ای مطالعه موردی کلانشهر تهران

محمد رحیمی
آزاد
دکتری
جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری
دکتر اصغر نظریان

چکیده

واکنش های قدرت « نا برابر خواهانه و تغییر پذیرند» و اینکه قدرت پیش از اینکه کالایی باشد که هم از بالا به پایین و هم از پایین به بالا حرکت می کند فرایندی مناسباتی است. حکایت پیوند مابین قدرت و مدیریت در شهرها با توجه به بررسی ادبیات مربوطه نشان از این دارد که ساختار تک محوری قدرت در دوره های گذشته به تکثر گرایی قدرت در دوره معاصر انجامیده است. مدیریت شهری نیز با تأثی از این روند همواره خود را تجدید ساختار نموده است. این تجدید ساختار اگرچه در کشور ما با کمی تأخیر از دوره مشروطیت به بعد رخ داده و خلل و توقف هایی نیز در آن ایجاد شد اما راه خود را پیوسته ادامه داده است. بر این اساس علم مدیریت شهری در صده اخیر به عنوان متولی اداره شهرها به سمت استفاده از تمامی توان گروههای ذینفع در شهرها پیش رفته است. این گروهها از ساختار تک هسته­ای قدرت حاکمیت و دولت به ساختار متکثر مردم و جامعه مدنی، بخش خصوصی، گروههای حاشیه ای شهری تبدیل شده اند.

عناصر قدرت شهری در مدیریت امور شهری کشور، علی رغم وجود محمل قانونی و سیاست های پیش بینی شده (و تشکیل شوراهای اسلامی شهرها)، به دلیل عدم وجود مکانیسم های کارآمد برای جلب مشارکت مردم، همچنان به صورت مدیریت متکی و معطوف به عناصر قدرت مرکز باقی مانده است عناصر قدرت در ساختار مدیریت شهری کشور نیز دارای همان ویژگی­های ساختاری مدیریت کلان توسعه کشور، یعنی تمرکز دولتی، گستردگی و بوروکراتیک ناشی از ماهیت شبه مدرنیستی است. و همانطور که در مدل تحلیلی نشان داده شده است برای تغییر این روند نیاز به تجدید ساختار دولت می­باشد. در این ساختار نه تنها امکان مدیریت واحد محلی و مشارکتی و تحقق برنامه ها و توسعه شهری میسر نیست، بلکه در آن برنامه های خرد و کلان متعددی در سلسله مراتب بالا به پائین فرآیند مدیریت و برنامه ریزی شهری وجود دارند که به جای ایجاد انتظام در مدیریت و توسعه شهری کشور، ابزار کنترل و اعمال منویات دولت مرکزی هستند. بر این اساس، عوامل نهادی و غیرنهادی (رسمی و غیررسمی) دولتی و بخش خصوصی ذی نفوذ در حاکمیت، به طور مستقیم و غیرمستقیم در سرتاسر فرآیند برنامه ریزی توسعه شهری بیشترین نقش و تأثیر را دارند. در این فرآیند اراده و حاکمیت فراقانونی، تغییر مستمر و تدریجی و گاه یکبار یا کنارگذاشتگی و بی اعتباری کل نتیجه و تولید برنامه ریزی، یعنی برنامه های توسعه شهری را موجب می شود.

2015-02-13_090230

چگونگی فرآیند انتخابات مقامات سیاسی و سازمان های محلی و میزان مشروعیت سیاسی آن ها در برقراری چنین تعامل های سازنده نقش موثری دارد . از طرف دیگر هر گاه این نوع ارتباط ها و مشارکت های سازنده بین نهادهای مذکور وجود نداشته و یا این که با یکدیگر در تعارض باشند آن گاه مدیریت شهری از پشتیبانی مدیریتی و اقتصادی دولت مرکزی و سازمان های دولتی محلی برخوردار نشده و در انجام مأموریت سازمانی خود با مشکلات زیادی روبرو می شوند. در نهایت با توجه به این واقعیات می توان گفت که تعامل بین دولت  و شهرداری ها یکی از متغیرهای راهبردی در قلمرو مدیریت استراتژیک شهرداری ها تلقی می گردد. انتخاب عملکرد عناصر قدرت باید همگام با اسناد فرادستی و ضوابط قانونی کشور باشد. لزوم انطباق الگو مدیریت برتر کلانشهرهای دنیا با شرایط جغرافیایی، اجتماعی و تاریخی و دیگر ابعاد کلانشهر تهران از دیگر مسایلی است که بایستی در نظر گرفته شود. از سویی بومی­سازی الگو برتر امری است که الزاماً باید رعایت گردد.

برای درک جایگاه ساختار مدیریت کلان­شهرها در ساختار حکومتی آنها، از مطالعه تجربیات چهارکلان­شهر منتخب جهان نکات ارزشمندی به دست آمد و مهمتر از همه، مشخص شد هر چقدر طیف ساختار حکومتی کشورها به دموکراسی نزدیکتر می­شود، توانمندی بیشتری در توزیع متناسب قدرت در سطوح فرودستی و وضعیت بهینه­ای در سطوح مدیریتی دارند. در مرحله بعد طیف­ها و مدلهای مدیریت کلان­شهری مورد برسی قرار گرفت. اگرچه طیف­های و مدلهای گوناگون مدیریتی در سطح دنیا مشاهده می­شود اما  چهار شیوه مرسوم آن مدل شورا- شهردار(شهردارقوی- شهردار ضعیف)، شورا- مدیر شهر، کمسیونی، رهبرجمعی می­باشد. ویژگیهای مثبت و منفی هر یک نیز مورد مطالعه قرارگرفت. ابعاد ساختاری مدیریت شهری در محیط­های بیرونی و درونی ۴ کلان­شهر منتخب در مدلهای مذکور بررسی و درنهایت به تبیین مدل مدیریت شهری برتر پرداخته شد. به این منظور، ۴ کلان­شهر منتخب با ۴ مولفه و۱۰ شاخص با مدل وزن­دهی سنجیده شد. در نهایت مدل شورا- شهردارقوی به عنوان مدل برتر شناخته شد.

با توجه به مطالعات تطبیقی چهار کلانشهر برتر، این کلانشهرها در سطح فرادست خود دارای دولت کلانشهری هستند که مدیریت سطح منطقه کلانشهری را بر عهده دارند. به عبارتی مدیریت در این کلانشهرها در سه سطح برنامه­ریزی شده است. و این سه سطح مدیریتی بطور کامل روابط عملکردی ­فی­مابین عناصر قدرت ملی و مدیریت شهری را  پوشش و تنظیم می­کند. از آنجا که مدیریت کلانشهر تهران تحت تأثیر عناصر قدرت ملی در حوزه منطقه­ای می­باشد و همچنین دارای روابطی در همتنیده با حوزه نفوذ و منطقه کلانشهری دارد نمی­توان روابط مدیریتی این حوزه را با حوزه فرادست نادیده گرفت. بنابراین دو الگو پیشنهاد گردید. الگوی اول به مدیریت سه سطحی اشاره می­کند که روابط منطقه­ای و فرادست عناصر قدرت شهری را در نظر می­گیرد و الگوی دوم بر تجدید نقش و ساختار دولت تأکید می­کند و روابط فی­مابین عناصر قدرت شهری را در سطح فرادست و فرودست تنظیم می­نماید.

دانلود خلاصه پایان نامه

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0