تاملی بر نظریه های جامعه شناختی مهاجرت

تاملی بر نظریه های جامعه شناختی مهاجرت

و مهاجران افغانی در ایران

دو پدیده مهاجرت و شهرنشینی در جوامع مختلف در حد وسیعی به وقوع می پیوندد این دو پدیده به عنوان پیامدهای رشد جمعیت از یک طرف و تغییرات اجتماعی (۱) از طرف دیگر، به طور وسیعی در نقاط مختلف جهان در جریان است. به طور کلی شهرنشینی و مهاجرت را تقویت کرده اند و حتی انقلاب صنعتی را می توان عامل اساسی رشد  و توسعه مهاجرت و شهرنشینی قلمداد کرد. این جریان ابتدا در اروپای غربی و پس از آن یعنی از جنگ جهانی دوم به بعد در کشورهای رو به رشد صورت گرفته است این دو پدیده امروزه مشکلات فراوانی به ویژه در کشورهای رو به توسعه بر جای گذاشته اند تا جایی که امروزه از شهرنشینی و به ویژه مهاجرت به عنوان مسائل اجتماعی یاد می کنند چرا که جوامع نوین مخصوصاً جوامع در حال توسعه زیر بنای لازم را جهت پذیرش مهاجرین و توسعه شهرهای خود ندارند. در این مجال سعی بر این شده که به وسیله ای مهاجرت، از طریق بررسی زوایای مهاجرت مانند تعریف، تفاوت مهاجرت با پناهندگی، انواع مهاجرت و نظریات صاحبنظران اجتماعی اشاره ای کلی شود. مهاجرت چیست؟ و مهاجر کیست؟

مهاجرت = حرکت انسانها در سطح جغرافیا، که با طرح قبلی صورت می گیرد و به تغییر محل اقامت آنها برای همیشه یا مدت طولانی می انجامد. (ساروخانی، ۱۳۷۰ ص ۴۵)

این تعریف نوعی شخیص مفهومی از مهاجرت است.

بروس کوئن مهاجرت را پدیده ای می داند که به دلایلی از قبیل ناکافی بودن عرضه مواد غذایی در یک منطقه خاص تعقیب و آزار عقیدتی یا سیاسی، جنگ، نفرتها و خصومتهای قومی و ملی صورت می گیرد (بروس کوئن، مبانی جامعه شناسی. ص ۲۸۴)

در لغت نامه جمعیت شناسی آمده است، مهاجرت شکلی از تحرک جغرافیایی یا مکانی جمعیت است که بین دو واحد جغرافیایی انجام می گیرد. (امانی و دیگران ۱۳۵۴ ص ۷۱)

برای فهم بهتر این پدیده باید دانست مهاجر کیست و چه تفاوتی با مفاهیمی چون پناهنده و… دارد.

از نظر اداره امور اجتماعی سازمان ملل مهاجر کسی است که

۱- جهانگرد، بازرگان، دانشجو و یا مسافر عادی نباشد.

۲- جزو ساکنان مراکزی که به طور عادی بین دو کشور رفت و آمد می کنند نباشند.

۳- جز پناهندگان یا افراد یا جمعیتهای جابجا شده یا انتقال یافته نباشند (ساروخانی ص ۴۵)

با توجه به مباحث ذکر شده باید گفت: که عوامل – زمانی – مکانی – انگیزشی در بروز پدیده مهاجرت نقش اساسی دارند. بر این اساس می شود گفت که مهاجرت حرکت انسانها از یک نقطه به نقطه دیگر، در فاصله زمانی خاص با قصد و انگیزه بهبود خواهی است و باید دانست که در امر جابجایهای جمعیتی دو نوع گریز از اضطرار و اجبارهای محیطی، خود نوعی بهبودخواهی و رفاه طلبی است. از این رو انگیزه غالب مهاجرت ما بهبود طلبی، آسایش و آرامش است.

در تقسیم بندی مهاجرت می توان به مهاجرتهای ۱- ارادی و خودخواسته ۲- مهاجرت اجباری ۳- مهاجرت توده ای ۴- مهاجرت فردی ۵- مهاجرت قانونی ۶- مهاجرت غیر قانونی اشاره کرد که بحث در مورد هر کدام از آنها در این مجال نمی گنجد باید افزود که مهاجرت و مهاجر با پناهنده متفاوت است از نظر کمیساریای عالی سازمان ملل متحد: پناهنده کسی است که به علت ترس موجهی که داشته یا دارد از اینکه به خاطر دین، نژاد، عقاید سیاسی، تحت تعقیب در آید، از کشور متبوع خود و یا اگر تابعیتی دارد از کشوری که قبلا ساکن بوده است خارج شود و به خاطر ترس مزبور نخواهد از حمایت کشور متبوع برخوردار باشد و اگر فاقد تابعیت است نخواهد به کشوری که قبلا در آنجا بوده باز گردد در واقع مهاجرت به معنای از دست دادن تابعیت نیست و مهاجر می تواند تابعیت اصلی خود را حفظ نموده و در صورت تمایل به کشور خود باز گردد و از حمایت دولت متبوع برخوردار شود، اما پناهندگی برعکس است.

بعد از اشاره ای کلی به مبانی مهاجرت به نظر می رسد باید به نظریات، صاحبنظران اجتماعی در ارتباط با علل مهاجرت و نتایج آن نیز اشاره ای کوتاه اما مفید شود چرا که پرداختن به مسائل اجتماعی و حل این مسائل به عهده متخصصین اجتماعی می باشد.

۱- نظریه تحت عنوان نظریات کارکرد گرایان (۳) با این مضمون ارائه شده.

این نظریه بر تبیین و دلایل و پیامدهای مهاجرت استوار است. این نظریه در خصوص دلایل مهاجرت بر این فرض تاکید می کند که تمام نیازهای اجتماعی در چارچوبی از نظام اجتماعی آموخته می شوند، کنش گران در یک نظام به نیازهایی باور دارند که در آن نظام نمی توانند آنها را برآورده سازند، زیرا خصایص ساختن نظامهای اجتماعی و کنش گران هرگز در طول زمان ایستا نیستند، از این رو ممکن است تحولات لازم برای کاهش ناهماهنگ بین احساس نیاز و امکان تسهیل آن در کنش گر یا در نظام یا در هر دو اتفاق بیفتد.

درک ناهماهنگی بین خصایص فرد و نظام اجتماعی، منجر به مهاجرت شخص جهت کاهش ناهماهنگی های ساختی می شود. (لهسامی زاده ۱۳۷۲)

آنها همچنین اعتقاد دارند؛ از آنجا که در هر نظام بدون وجود پوششهای انسانی تعادل بهم می خورد، مهاجرت عنصری الزامی جهت برقراری تعادل مجدد در جامعه است، از این جهت مهاجرت از یک طرف به مکانیزم تطابق شخص با تغییرات ایجاد شده بدل می گردد و از طرف دیگر تعادل از دست رفته را به جامعه بر می گرداند. آنها بعد از تبیین علل مهاجرت و اعتقاد به کارکرد مثبت برای آن، به اثرات مهاجرت بر ساخت مبدا، مقصد و وضعیت شخص مهاجر می پردازند. به اعتقاد اینها ساخت جامعه مقصد مهاجر را از ابتدا در خود جذب و سپس با خود همانند می گرداند، مهاجر بعد از همانند شدن به یگانگی با آن دست می یابد.

بنابر اعتقاد کارکرد گرایان، نظام مقصد، نهایتا مهاجر و نسلهای پاگرفته از آن را به عنوان اعضا دایمی خود با خصایص اقتصادی – اجتماعی نظیر سایر اعضا خود می پذیرند.

به طور کلی آنها – مهاجرت را عامل مطمئن برای جلوگیری از آسیبهای اجتماعی ناشی از عدم تعادل در جامعه می دانند. آنها همچنین می افزایند مهاجرت باعث برابری و استقلال می شود و زمینه بهبود وضعیت زندگی را به وجود می آورد و اعتقاد دارند اگر چه به لحاظ اقتصادی در ابتدا بیکاری به وجود می آورد اما این بیکاری موقتی بوده و مدتی بعد از کسب شغل، بهبود و رفاه اقتصادی را به همراه می آورد.

۲- نظریه وابستگی مهاجرت

پیروان نظریه وابستگی اعتقاد دارند مهاجرت از طرف معلول توسعه نابرابر است و از طرفی عامل گسترش تعمیق نابرابری، این نظریه در علت یابی مهاجرت از روستا به شهر در جهان سوم معتقدند ابتدا باید به مسئله توسعه یافتگی توجه نمود و در این رابطه نابرابری ساختی و مکانی میان بخش های جامعه را در نظر گرفت.

به طور کلی نظریه پردازان وابستگی؛ مهاجرت از روستا به شهر را در کشورهای جهان سوم پدیده ای جدید در ارتباط با گسترش سرمایه داری وابسته در این کشورها می دانند. از نظر معتقدین به این رویکرد، مهاجرت نه تنها شکل دهنده وابستگی کشورهای جهان سوم است بلکه خود باعث تقویت وابستگی این کشورها می شود. مهاجرت از طرفی عامل تقویت توسعه نیافتگی منطقه مهاجر فرست است. و از طرف دیگر عامل ایجاد و تشدید نارضایتیهای منطقه مهاجرپذیر است، زیرا با خروج مهاجران از منطقه، نیروی کار کاهش می یابد که این امر خود باعث کاهش تولیدات روستایی می شود. این امر روستا را از تحول اساسی دور می کند، زیرا محیط را از نیروی تحول زا تخلیه می کند، آنها اعتقاد دارند که ابتدا باید نابرابری موجود در توسعه بین روستا و شهر فقیر و غنی، عقب ماند و پیشرفت را از بین برد تا مسئله مهاجرت خود به خود از بین برود و این امر ممکن نیست مگر اینکه تغییرات ریشه ای در ساخت کشورهای جهان سوم و ارتباط آنها با کشورهای توسعه یافته غرب اتفاق افتد.

۳- نظریه سیستمی مهاجرت

در تلاش برای طرح نگرش جامع به مساله مهاجرت های بین المللی کرتیز و همکارانش به تلفیق و تکمیل دیدگاههای مختلف پرداخته و بر پویایی جریانات مهاجرتی تاکید کرده اند، به نظر آنها مهاجرت های بین المللی که بین سرزمینهای مبدا و مقصد مهاجرتی جریان می یابند به طور تنگاتنگی با سایر حلقه های که در هم تنیده شده و سیستمی را به وجود می آورند که مهاجرت را شکل داده و به جریانی پویا و بالنده تبدیل می کنند، از نظر آنان ارتباط تاریخی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نه بصورتی تنها و جدا از هم بر مهاجرت تاثیر می گذارند بلکه به عنوان مجموعه ای تفکیک ناپذیر، بستر لازم برای مبادلات مهاجرتی فراهم کرده است و آن را تداوم می بخشد. (زنجانی ۱۳۰۸ ص ۱۲۹ – ص  130)

* نظریه جذب و دفع اورت س لی ۱۹۶۶ (مقاله)

او نظریه ای درباره مهاجرت داد که مهاجرت را تحت تاثیر چهار عامل عمده تبیین کرد.

۱- عوامل موجود در مبدا (برانگیزنده و بازدارنده)

۲- عوامل موجود در مقصد (برانگیزنده و بازدارنده)

۳- موانع موجود در جریان مهاجرت از مبدا به مقصد

۴- عوامل شخصی

نظریه وی به تئوری دافعه و جاذبه معروف است و بر این اساس، آن صورتی که برآیند عوامل برانگیزنده و بازدارنده مثبت باشد به مهاجرت در فرد ایجاد می شود. و اگر چنانچه شخص نتواند این تمایل را از بین ببرد و موانع موجود در جریان مهاجرت نیز تاثیر بازدارنده اعمال نکند مهاجرت عینیت می یابد و فرد حرکت خود را از مبدا به مقصد آغاز می کند وی امکانات بیشتر آموزشی، اشتغال و درآمد را در مبدا از جمله عوامل جاذبه می آورد و در مقابل هزینه های بالای زندگی در محل جدید، دوری از خانه و کاشانه و آلودگی محیط زیست را از عوامل دافعه محسوب می کند نکته قوت نظریه لی تاکید درست و به جای او درباره عوامل شخصی است. تحت تاثیر این عوامل است که برخی از افراد مهاجرت را ترجیح می دهند و به آن مبادرت می ورزند و برخی دیگر در محل سکونت خود باقی می مانند.

بعد از بیان کلیاتی در ارتباط با مهاجرت به عنوان مبانی بحث و ارائه یک پیش فرض دقیق شاید خالی از فایده نباشد که به کشور افغانستان به عنوان بزرگترین کشور مهاجر فرست به ایران اشاره ای کنیم.

البته در اینجا فقط اوضاع و احوال افغانستان از برخی جهات که مهم تر به نظر رسیده ارائه شده زیرا بیان اینکه آیا واقعاً علتهای اقتصادی یا سیاسی یا فرهنگی منجر به مهاجرت عده کثیری از مردم افغانستان شده و اینکه کدام علت ارجع تر و مهم تر به نظر می رسد خود مستلزم یک تحقیق اجتماعی با طیف گسترده ای است که در این مقاله نمی گنجد.

افغانستان = به نامهای آریانا – خراسان – افغانستان از آن یاد شده است. سرزمینی است کوهستانی و محصور در خشکی در محدوده آسیای میانه واقع شده است. مساحت آن ۶۴۹۰۰۰ هزار کیلومتر مربع و طول مرزهایش حدود ۵۸۰۰ کیلومتر مربع است. در قسمت مغرب ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک با ایران دارد.

محققان، افغانستان را موزه ای از نژادها و ملل گوناگون می دانند در این موزه بزرگ ساکنان اولیه در کنار تازه واردان سکونت دارند. نژاد سفید و نژاد زرد از مهمترین نژادهای افغانستان به حساب می آیند. زبان رسمی مردم افغانستان فارسی است. این کشور با دو میلیون نفر یعنی ۱۶ درصد کل جمعیت که به صورت ایلاتی زندگی می کنند از حیث تفوق، زندگی ایلی و قبیله ای بر بخشهای مختلف آن حائز مقام اول جهان است. این کشور در ردیف فقیرترین کشورهای جهان به شمار می رود. ولی از جهت منابع غذایی خودکفاست. و جز کشورهای گرسنه به شمار نمی رود. زیرا از هر ۱۰ نفر ۸ نفر به کشاورزی می پردازند و سالانه سه میلیون تن گندم تولید می کنند و ۲۶ درصد زمین های آن قابل کشت است.

مهاجرت افاغنه به دلایلی چون تصفیه مراکز دولتی و آموزش عالی از مخالفان، اصلاحات انقلابی برای تغییر زیرساختهای اجتماعی، شروع جنگ داخلی، سربازگیری اجباری، بمباران و قتل عامل بیشتر نظامیان، نقض حقوق بشر، انهدام مراکز اقتصادی و سیاست زمین سوخته، مداخله شوروی و مقاومت منفی و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و شعار امت واحد اسلامی صورت گرفته است.

مبدا مهاجران افغانی به کشورهای همسایه به خصوص ایران و پاکستان صورت گرفت در واقع بیشترین درصد و میزان مهاجران افغانی توسط کشورهای ایران و پاکستان پذیرفته شده اند. که این امر به دلایلی از جمله

۱- وجود مرز طولانی

۲- اشتراک مذهبی و دینی بین مردم این دو کشور با مردم افغانستان

۳- مخالفت هر دوی این کشورها با استقرار نظام کمونیستی و پشتیبانی از مجاهدین افغانی و نهضت مقاومت

۴- نزدیکی فرهنگی و زبانی بین گروههای مهاجر با این کشور و نزدیکی این کشور به هموطن و مهاجرین و امکان بازگشت سریع به وطن در صورت مساعد شدن شرایط نام برد.

برای بررسی مهاجران افغانی به ایران نگاهی اجتماعی به شاخص های جمعیتی مهاجران می توانند ما را در شناخت بهتر آنان یاری کند.

ویژگی اقتصادی:

تولید ناخالص ملی افغانستان در سال ۱۹۸۶ حدود ۸/۳ میلیارد دلار است و درآمد سرانه ۲۲۰ دلار درآمد ماهیانه افغانها با درآمد سرانه ۲۲۰ دلار (دلاری ۸۰۰ تومان) حدود ۱۴۶۰۰۰ هزار ریال است و با مقایسه درآمد افغانهای مقیم ایران درمی یابیم که افغانهای مقیم ایران وضعیت نسبتاً بهتری داشته اند و حقوقی حدوداً ۵ برابر هموطنان مقیم افغانستان خود داشته اند. این در حالی است که ۷۷ درصد افغانها در ایران در بخش خدمات مشغول به کارند.

میزان تحصیلات

میزان مهاجران باسواد بین ۱۰ تا ۱۵ درصد است. از هر پنج نفر مرد یک نفر و از هر ۲۰ نفر زن یک نفر قادر به خواندن و نوشتن است. چهار پنجم مردم افغانستان هرگز مدرسه ندیده اند. بیش از ۹۰ درصد زنان افغانی هرگز به مدرسه راه نیافته اند.

ترکیب مذهبی مهاجران افغانی به گونه ای است که حدود ۴۹/۵۲ درصد مهاجران اهل تسنن به استانهای آذربایجان غربی و کردستان و بلوچستان مهاجرت می کنند بقیه مهاجران اهل تشیع به استانهای ایلام، قم، تهران، لرستان مهاجرت کرده اند.

توزیع نسبی خانوارها

خانوارهای یکنفر با ۵۴ درصد بیشترین درصد را به خود اختصاص داده اند که علت آن مهاجرت بیشتر مردان می باشد و پس از آن به ترتیب خانوارهای دو نفر با ۹۵/۷ و سه نفر با ۵۲/۷ درصد و… در رده های بعدی قرار دارند.

بعد خانوار

بعد خانوار مهاجران در ایران برابر با ۸/۲ نفر بوده است که رقم کمی را نشان می دهد که علت آن به خاطر تفاوت در ترکیب جنسی مهاجران می باشد. در سال ۱۳۷۵ بعد خانوار در ایران ۸/۴ نفر بوده است.

نزدیکی فرهنگی و زبانی بین گروه های مهاجر با این دو کشور که روابط فرهنگی را تسهیل می نماید.

گروه سنی:

اگر جمعیت مهاجران خارجی را بر حسب گروه های سنی بزرگ در نظر بگیریم باید گفت که گروه سنی ۰-۱۴ ساله برابر ۵/۴۱ درصد، گروه سنی ۱۵-۵۹ ساله برابر ۵/۵۶ و گروه سنی بالای ۶۰ سال حدود ۲ درصد جمعیت را به خود اختصاص داده اند بنابراین مهاجران کشور ما را جمعیتی جوان تشکیل می دهند در بین استانهای کشور سیستان و بلوچستان و گلستان با ۵۲ و ۵۰ درصد جمعیت زیر ۲۰ سال دارای جوان ترین مهاجران خارجی هستند.

نسبت جنسی

نسبت جنسی مهاجران افغانی به ایران حدود ۱۵۷ بوده است که با نسبتهای جنسی متعارف تفاوت دارد و علت آن هم تفاوت در مهاجرت بین دو جنس می باشد یعنی مهاجران به کشور ایران را بیشتر مردان تشکیل می دهند.

میزان تحصیلات مهاجران

اطلاعات موجود نشان می دهد که ۳۳/۵۱ درصد مهاجران بیسواد ۶۸/۱۸ درصد نیز فقط خواندن و نوشتن می دانسته اند. یعنی ۷۰ درصد مهاجران تحسیلات رسمی نداشته اند و ۳۰ درصد ابتدایی و ۱۶ درصد سیکل و بقیه تحصیلات عالیه و حوزوی داشته اند. ۵۲ درصد اهل تسنن در استانهای آذربایجان غربی، کهگیلویه و بویراحمد، سیستان و بلوچستان و ۴ درصد شیعه در استانهای ایلام، قم، لرستان سکنی گزیده اند.

همه یک مشخصه هم دارند و آن فارسی زبان بوده آنهاست. بیشتر مهاجرین اهل تسنن نوار مرزی ایران با افغانستان و استانهای جنوب خراسان و سیستان و بلوچستان و شیعیان در مناطق شمال خراسان، تهران، قم و دیگر مناطق پراکنده اند.

سال ۲۰۰۰ مقایسه شاخصهای توسعه انسانی و اقتصادی ایران و افغانستان در سال ۲۰۰۰

میانه سنی افغانستان ۱۸                              ایران ۷/۲۰

رشد جمعیت ۸/۶                                       2/1

امید به زندگی ۵/۲                                     45/69

مرگ و میر اطفال در هزار ۳۵                                    151

همانطور که در جدول مشاهده می شود ایران از نظر شاخصهای توسعه انسانی اقتصادی نسبت به کشور افغانستان توسعه یافته تر است.

در سال ۱۳۸۰ کل مهاجران خارجی در ایران ۲۵۶۷۷۰۹ نفر شمارش شده است که حدود دو میلیون و سیصد هزار نفر از (حدود ۹۰ درصد) آن را مهاجران افغانی تشکیل می دهند. ۱۵۶۸۵۷۰ نفر از مهاجران خارجی را مردان و ۹۹۶۴۹۵ نفر آنان را زنان تشکیل داده اند. بیشترین تعداد مهاجران در تهران سکونت دارند که با ۸۱۱۶۹۵ نفر حدود یک سوم مهاجران خارجی را می داده است پس از تهران سیستان و بلوچستان، خراسان و اصفهان به ترتیب با ۲۵۲۷۰۴ و ۳۷۶۶۵۲ و ۲۴۷۱۴۰ نفر در مراتب بعدی قرار داشته اند. در حالیکه استان اردبیل با ۱۹۹ نفر کمترین مهاجر خارجی را دارد. تعداد مهاجران مرد از زن بیشتر است.

در پایان باید گفت: مهاجرتها، مشکلات اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی مختلفی را بر جا می گذارند به لحاظ اجتماعی به دنبال مهاجرت، نهاد خانواده بسیار آسیب پذیر می گردد یعنی برخوردهای تند و تنشهای زیادی در خانواده هایی که حتی موقتا سرپرست خود را از دست می دهند به وجود می آید. به لحاظ اقتصادی نیز مهاجرت گر چه امتیازات مالی به دنبال دارد. در بسیاری از موارد باعث تعطیل شدن کشاورزی در نقاط مبدا شده و بدین طریق مشکلات و زیانهای بر جای می گذارد.

همچنین در نقاط مقصد نیز موجبات بیکاری، بهم خوردن موازنه عرصه و تقاضای کار در مواردی تورم را فراهم می آورد به لحاظ جمعیتی نیز مهاجرت باعث می گردد تا نسبت جنسی یعنی توازن بین زن و مرد به هم بخورد یعنی اغلب مردان مهاجرت کنند که این خود بر نسبت جنسی در یک منطقه تاثیر می گذارد به طور کلی مهاجرت در شرایط سنی ۱۵ تا ۳۵ سالگی صورت می گیرد یعنی شامل جمعیت فعال جامعه می شود همانطور که اشاره شد مهاجرت در تمام زاویات اجتماع موثر است و ارائه راه حلهایی مناسب با زیر بنای هر جامعه که متعلق و خاص آن جامعه است. توسط کارشناسان اجتماعی الزامی و واجب به نظر می رسد.

۱- تغییر اجتماعی عبارت است از تغییری قابل رویت در طول زمان به صورتی که موقتی و یا کم دوام نباشد و بر روی ساخت یا وظایف سازمان اجتماعی یک جامعه اثر می گذارد و جریان تاریخ را دگرگون می نماید.

۲- مشکلات یا مسائل اجتماعی مسائلی هستند که گریبان گیر تعداد کثیری از مردم است به نحوی که این مسائل در راه ارضا احتیاجات زیستی و اجتماعی آنان بر طبق راه و رسمهایی که مورد پسند جامعه است ایجاد مزاحمت می کند.

 

منابع:

۱- جمعیت شناسی اقتصادی و اجتماعی، دکتر محمدتقی شیخی، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۵

۲- مبانی و مفاهیم جمعیت شناسی، دکتر محمدتقی شیخی، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۷

۳- تغییرات اجتماعی، گی رو شه (دکتر منصور وثوقی)، نثر نی، ۱۳۸۱

۴- پایان نامه کارشناسی ارشد آقای علیرضا احمدی موحد از دانشگاه تهران با موضوع بررسی وضعیت اقتصادی، اجتماعی، مهاجران افغانی در ایران

۵- دایره المعارف تطبیقی علوم اجتماعی – شایان مهر – علیرضا جلد ۱ و ۲

انتشار شهرسازی آنلاین

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0