اپیدمیولوژی جمعیت و حرکات جمعیتی

اپیدمیولوژی جمعیت

طبق آخرین تعریفی که از اپیدمیولوژِی در سال ۱۹۸۳ توسط Last انجام شده، اپیدمیولوژی عبارتست از:

علم بررسی توزیع و عوامل تعیین کننده حالات مرتبط با سلامتی و حوادث در انسان و بکارگیری این بررسی برای مبارزه با مشکلات بهداشتی واحد مطالعه اپیدمیولوژی "جمعیت" می باشد و زمان و مکان در این مطالعات نقش کلیدی دارند. به این معنا که چون جمعیت مرتباً در حال تغییر است، لذا برای تعیین میزان جمعیت لازم است به مکان جغرافیایی خاص و یک مقطع زمانی معیین اشاره شود. مثلاً جمعیت جهان در سال ۲۰۰۰ میلادی، حدود ۲ میلیارد نفر می باشد.

مسائل موجود در اپیدمیولوژی "درک شدنی" است و تنها می توان آنها را با شاخص، جدول و نمودار " نمایش" داد. در اپیدمیولوژی جمعیت، تغییرات تعداد جمعیت، ترکیب توزیع سنی و جنسی، توزیع مکانی و چگونگی تغییرات آنها مورد بررسی از دیدگاه آماری قرار می گیرد.

 

*تعداد جمعیت

ابزار کار اپیدمیولوژیست اعداد و ارقام و بررسی نسبتها و روند تغییرات می باشد. با توجه به چگونگی تغییرات جمعیت جهان از سال ۱۶۵۰، مراحل مختلفی در تعداد جمعیت برحسب میزان زاد و ولد و مرگ و میر رخ داده که برمبنای سیاستگزاریهای جمعیتی و شرایط مختلف حاکم بر کشورها، مدت زمان این مراحل با هم فرق دارند. با این حال اکثر کشورها کما بیش از این الگوی ثابت که اصطلاحاً " چرخه جمعیت شناسی"  نامیده می شود، پیروی می کنند.

 
   

این مراحل طبق شکل ۱-۲ عبارتند از:

مرحله (۱)-  در این مرحله میزان موالید و میزان مرگ و میر بالاست و این دو در جهان مختلف اثر یکدیگر را خنثی می کنند. لذا تعداد جمعیت (با نادیده گرفتن عوامل طبیعی نظیر قحطی و خشکسالی که بطور موقت بر بعد جمعیت تأثیر می گذارند) ثابت است.

مرحله (۲)-  در این مرحله بدلیل بهبود شرایط بهداشتی و اقتصادی جامعه، میزان میرایی کاهش یافته است ولی میزان زاد و ولد همچنان ثابت و بالا است. لذا رشد جمعیت سیر افزاینده نسبتاً سریعی دارد. جنوب آسیا و آفریقا در حال حاضر در این مرحله بسر می برند.

مرحله (۳)-  میزان مرگ و میر همچنان رو به کاهش است و میزان موالید نیز شروع به کم شدن نموده ولی سرعت کاهش موالید کندتر است.

مرحله (۴)-  مرحله ثابت ماندن میزان مرگ و میر در حد پایین و کاهش میزان موالید متناسب با میزان مرگ و میر که منجر به ثبات نسبی در تعداد جمعیت و یا رشد جمعیت بمیزان صفر می گردد. بیشتر کشورهای صنعتی مانند انگلیس، دانمارک، بلژیک، اتریش و سوئد در این مرحله بسر می برند.

مرحله (۵)-  مرحله کاهش جمعیت یا رشد منفی جمعیت می باشد و در آن تعداد جمعیت به علت کنترل شدید میزان موالید (با آهنگی سریعتر از کاهش میزان مرگ و میر) کاهش یافته و منجر به منفی شدن رقم رشد جمعیت می گردد. برخی کشورهای اروپایی همچون ایتالیا، آلمان و مجارستان در این مرحله بسر می برند.

 

*میزان رشد جمعیت

به تفاضل تعداد مرگ و میر از تعداد موالید به نسبت کل جمعیت میزان رشد جمعیت اطلاق می شود. برخی منابع اختلاف بین کلیه فاکتورهای افزاینده جمعیت (میزان موالید و مهاجرت به داخل) و کاهنده جمعیت (میزان مرگ و میر و مهاجرت به خارج) را در سنجش رشد جمعیت مورد استفاده قرار می دهند. این روش در جمعیتهای باز که حرکات جمعیتی در قالب مهاجرت در آنها زیاد باشد، اهمیت بسزایی دارد.

 

* زمان دوبرابر شدن جمعیت     (Doubling Time)

زمانی که لازم است تا با توجه به سرعت رشد جمعیت، تعداد افراد ساکن در یک منطقه معین به ۲ برابر برسد، زمان دو برابر شدن جمعیت نامیده می شود. طبعاً سرعت رشد جمعیت با زمان دو برابر شدن نسبت عکس دارد.

اگر میزان رشد جمعیت منفی باشد از اصطلاح زمان نصف شدن (halving time) استفاده می شود.

 

*ترکیب سنی جمعیت

بررسی سنـی جمعیت اطلاعات بسیار مهمی را در راستای برنامه ریزی مطمئن و منطبق با نیازهای حقیقـی افـراد جامعه فراهم می آورد. در جمعیت هایی که رشد بالایی دارند طبعاً تعداد جمعیت جوان رقم قابل ملاحظه ای را به خود اختصاص میدهد.                                                                                                                                                                                                     هرچند این جمعیت بدلیل فعال بودن و قابلیت تولید بالا ممکن است جامعه را از مزایای اقتصادی بالاتر بهره مند سازد، ولی مسائلی همچون افزایش شدید نیاز به زمینه های آموزش، اشتغال، شرایط بهداشتی متناسب با سن و بسیاری نیازهای اجتماعی، روانی و اقتصادی دیگر مواردی هستند که در برنامه ریزی برای جمعیت باید مدنظر قرار گیرد.

از طرف دیگر در جوامعی که میزان موالید از مرگ و میر پایینتر باشد، جامعه رو به سوی کهنسالی پیش می رود. طبعاً جمعیت سالمند جامعه شرایط ویژه ای از حیث تسهیلات رفاهی، عاطفی، اقتصادی و بهداشتی نیاز دارند و این خود برنامه ریزی مستقلی را طلب می کند.

به عنوان مـثال در برنامه ریزی های بهداشتی برا ی جمعیتی که بیشترین گروه سنی آن را جمعیت زیر ۱۰ سال تشکیل می دهد، به طرحهای کشوری واکسیناسیون، بیماریهای عفونی واگیردار شایع در سنین پایین تر همچون آبله مرغان، مخملک، اسهال و پیشگیری از مرگهای دوره نوزادی و سایر مسائل خاص این سنین توجه بیشتر مبذول داشت، در حالیکه جوامع صنعتی با رشد جمعیت منفی، درصد قابل ملاحظه ای از جمعیت را افراد بالای ۶۰ سال که در سنین بازنشستگی هستند تشکیل می دهند. لذا جنبه های نوتوانی، درمان و پیگیری بیماریهای غیرواگیردار چون فشارخون، دیابت و بیماریهای قلبی عروقی و بهداشت روان اهداف اصلی را در برنامه ریزی بخود اختصاص می دهند.

برمبنای اطلاعات حاصل از بررسی ترکیب سنی جمعیت ایران در سالهای ۱۳۶۵ و ۱۳۷۵ می باشد. نمودار سال ۱۳۶۵ به شکل مثلثـی است که قـاعده آن در پایین واقـع شده است. چنین وضعیتـی نشان از رشد فـزاینده جمعیت و افـزایش درصد جوانان می باشد. در بررسی نمودار ۱۳۷۵، وجود فرورفتگی در قسمت پایین نمودار نشانه موفقیت برنامه های کنترل جمعیت و کاهش موالید می باشد که تأثیر آن از هم اکنون شروع می شود. بیرون زدگی قسمت بالاتر نمودار جهشی در رشد جمعیت در حدود ۲۰ سال پیش را نشان می دهد. با توجه به قرارگیری این گروه در سنین باروری احتمال رشد ناگهانی جمعیت در آینده بسیار نزدیک وجود دارد. در هردو نمودار جمعیت ایران، جمعیت سالمند درصد پایینی را به خـود اختصاص مـی دهد. این امـر به پایین بودن سنی موالید در حدود ۸۰- ۵۰ سال پیش یا بالابودن مرگ و میر در گروه سنی بالای ۵۰ سال برمی گردد. می بینیم که تفسیر یک نمودار بخودی خود اطلاعات بسیاری بدست می دهد ولی برخی از این استنتاج ها ممکن است منطبق با واقعیت نباشند که با بررسی روند ترکیب سنی جمعیت در طول زمان و مقایسه نمـودارها در مقـاطع زمانـی مختلف می تـوان به نتیجه گیـری های واقعی تـری دست یافت. به نمودار زیر «هرم سنی جمعیت» اطلاق می شود.

 
   

در کشورهایی که رشد جمعیت بطور فزاینده در حال افزایش است، قاعده هرم در پایین و رأس آن در بالا قرار گرفته است و برعکس در کشورهای با رشد جمعیت منفی، رأس هرم به سمت پایین می باشد. در کشورهایی که نرخ رشد جمعیت در طول سالهای گذشته از ثبات نسبی برخوردار بوده است، این نمودار به شکل استوانه درمی آید. در شکل ۴-۲ نمونه ای از هرم سنی جمعیت در کشورهای توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه نشان داده شده است.

 

 
   

* ترکیب جنسی جمعیت

ترکیب سنـی جمعیت یکی از موارد مورد بررسی در اپیدمیولـوژی جمعیت است. شاخص مربوط به این امر "نسبت جنسی" نام دارد و از محاسبه نسبت تعـداد مردان به زنان در یک منطقه در مقطعـی از زمان بدست می آید. بهم خوردن این ترکیب در طی زمان ممکن است به دلایل زیر باشد:

 

۱- اختلاف در موالید

بطور طبیعی شاید بدلیل آسیب پذیری بیشتر جنین پسر، تشکیل این جنس بدنبال لقاح شیوع بیشتری دارد و در مقابل هر ۱۰۰ دختر، ۱۰۶-۱۰۴ پسر به دنیا می آید. این میزان در بسیاری از کشورهای جهان ثابت است. ولی در طی سال های اخیر با توجه به پیشرفت های علم ژنتیک و کسب توانایی تعیین جنسیت روند پسرزایی رو به افـزایش گذاشته است.

 

۲- اختلاف میزان مرگ و میر

بسته به شرایط اجتماعی و اقتصادی در کشورهای مختلف عواملی چند بر اختلاف شیوع مرگ و میر در دو جنس تأثیر می گذارد، از جمله شرایط سخت کاری و بالاتر بودن میزان مواجهه مردان با حوادث و جنگها که میزان مرگ و میر را در این جنس بالا می برد. از طرفی در برخی جوامع با شرایط اجتماعی و اقتصادی پایین تر، بالاتربودن میزان شیوع مرگ و میر در زنان به دلیل عوارض زایمان یا بیماریهای ناشی از سوء تغذیه، محرومیت از شرایط مناسب بهداشتی و تسهیلات زندگی و نادیده انگاشتن زنان منجر به افزایش میزان مرگ و میر در این گروه می گردد.

 

۳- مهاجرت

در گذشته مردان بیشترین مهاجرین را تشکیل می دادند، توانایی مواجهه با شرایط جـدید و سخت، مشکلات حمل و نقل و همچنین خصوصیات روانـی و فیزیکی مردان از مهمترین علل برای تمایل بیشتر مردان به مهاجرت به شمار می رفت. اما امروزه این نسبت تا حدودی تعدیل شده است. در نهایت کاهش نسبت زنان در یک جامعه منجر به کاهش میزان باروری و رشد جمعیت در آن جامعه می گردد و کاهش تعداد مردان به افت تولید و رکود فعالیت اقتصادی منجر می گردد. وجود تعادل جنسی در جامعه عامل ثبات نسبی در تعداد افراد جامعه خواهد بود.   

 

* توزیع جغرافیایی جمعیت

در گذشته هر جا آب و غذا و پناهگاهی برای زیستن وجود داشت، آدمی در همانجا اقامت می نمود و با تغییر ناگهانی در محیط زیست نظیر خشکسالی، زلزله و . . . مجبور به ترک محل و کوچ به مکانی با شرایط زیستی مناسبتر می گردید. به تدریج با بهبود شرایط زندگی و دستیابی به امکانات و تکنولوژی های جدید شرایط مطلوبتری برای اقامت افراد فراهم آمد. بر حسب وسعت جغرافیایی، قدمت تمدن و شرایط زیستی توزیع جمعیت در سرزمینهای مختلف متفاوت است. کما اینکه با توجه به آمار سال ۱۹۹۰ توزیع درصد جمعیتی که در قاره های مختلف زندگی می کنند، بدین شرح می باشد که ۶۰% مردم جهان در آسیا ، ۶/۱۳ % در آمریکا، ۵/۱۳% اروپا، ۴/۱۲% در آفریقا و ۵% در قاره اقیانوسیه سکنی دارند. هرچند هنوز هم شرایط نامناسب زیستی و بلایای طبیعی می توانند منجر به کوچ جمعیتها گردند ولی امروزه این مهاجرتها بیشتر به دلیل دستیابی به شرایط مناسبتر رفاهی، اجتماعی و اقتصادی صورت می گیرد.

 

حرکات جمعیتی

بررسی دگرگونی هایی که در طول زمان معین در جمعیت یک منطقه رخ می دهد، حرکات جمعیتی نام دارد. منظور از حرکات جمعیت صرفاً حرکـات جغرافیایی و به عبارتی مهاجرت ها نمی باشد، بلکه هر گونه عاملـی که بر تعداد جمعیت تأثیر بگذارد را نیز در بر می گیرد.

مهمترین فاکتورهای موثر بر حرکات جمعیتی عبارتند از :

 

* باروری و موالید

در بحث موالید ، « تعداد نوزادان زنده به دنیا آمده در مقطعی از زمان و در یک محدوده جغرافیایی » مورد نظر می باشد. در حالی که باروری به« توان بالقوه یک جمعیت برای بچه دار شدن » اطلاق می گردد. به عبارتی دیگر در بحث موالید ، تعداد نوزادان مورد سنجش قرار می گیرد، درحالیکه در باروری گروه مولد جامعه یعنی زنان در سنین باروری (معمولاً ۴۹-۱۵ ساله) که دارای حداکثر پتانسیل باروری و زاد و ولد هستند مورد بررسی می باشند.

عواملی چند در میزان باروری زنان تأثیر می گذارد که به برخی از این عوامل اشاره می گردد:

 

الف) شرایط محیطی و اقلیمی

شرایط محیط با تأثیر بر جنبه های بیولوژیک و فیزیولوژیک باروری سیر طبیعی آن را تحت الشعاع قرار می دهد. مثلاً در مناطق با ارتفاع بالاتر و فشار پایین هوا میزان لقاح پایین تر گزارش شده است یا درجه حرارت محیط به طرق مختلف بر میزان باروری تأثیر می گذارد، بدین ترتیب که فرضاً در مناطق گرمسیر سن بلوغ دختران به مراتب پایین تر و مثلاً در عربستان و عراق حدود ۱۰-۹ سالگی و در مناطق سردسیر و گرمسیر اختلاف محسوسی در سن بلوغ و یائسگی وجود دارد. پایین بودن سن بلوغ و بالا بودن سن یائسگی دوره باروری را افزایش می دهد.

 

ب) شرایط اقتصادی

شرایط اقتصادی بطور مستقیم و غیرمستقیم عاملی در جهت افزایش یا محدودیت موالید می باشد. هرچند مجموعه ای از سایر عوامل بطور غیرمستقیم در میزان موالید دخیل می باشند و تحلیل مسائل را پیچیده تر می کنند از جمله سطح اطلاعات، آموزش و مسائل اجتماعی، قاعدتاً خانواده های با وضعیت اقتصادی پایین تر از شرایط بهداشتی نامناسب تری برخوردارند.

در این خانواده ها علاوه بر پایین بودن سطح اطلاعات بهداشتی دسترسی کمتر به مراکز ارائه کننده خدمات بهداشتی و درمانی وجود دارد و این امر آموزش در زمینه کنترل جمعیت و پیشگیری از بارداری را نیز مشکل می سازد لذا این عده زاد و ولد بیشتری دارند. هرچند با همگانی شدن آموزش و اطلاع رسانی در کشورها، عامل اقتصاد نقش تهدید کننده بارزی در تعداد موالید داشته است. لذا تنگناهای اقتصادی منجر به کاهش بعد خانواده گشته اند.

از طرف دیگر بهبود وضعیت اقتصادی، امکان دستیابی به سطح مناسب تری از استانداردهای بهداشتی و استفاده از تسهیلات زندگی را فراهم آورده که زمینه های رشد جمعیت را مناسب می سازد. بهبود تغذیه ناشی از وضعیت مناسب اقتصادی رابطه مستقیم با میزان باروری دارد و در نهایت صنعتی شدن جامعه روند شهرنشینی را تسریع می کند و رشد جمعیت در جوامع شهرنشین پایین تر است. موارد فوق نقش دوگانه شرایط اقتصادی در رشد جمعیت را نشان می دهد.

 

ج) شرایط اجتماعی

یکی از فاکتورهای کلیدی که در رشد جمعیت تأثیر می گذارد، مسائل اجتماعی، عرف، اعتقادات و مسائل مذهبی در یک جامعه است. کلیه عواملی که در زیر نام برده می شود در زیرگروه شرایط اجتماعی بر میزان باروری و موالید اثر می گذارد.

 

۱- دوره زندگی مشترک

۲۵% تولـدها در ۱ تا ۵ سال اول زندگـی زناشویـی و ۵۵-۵۰% تولـدها در ۵ تا ۱۵ سـال اول زندگـی مشترک رخ می دهد، لذا دوام ازدواج و طول دوره زندگی مشترک بر میزان باروری تأثیر می گذارد. ناگفته پیداست که باید بیشترین کوشش برای تنظیم خانواده بر نخستین سالهای ازدواج متمرکز گردد.

۲- همگانی بودن ازدواج

در کشورهای در حال توسعه، دیر یا زود ۱۰۰-۹۵ درصد زنان ازدواج می کنند، در حالیکه این درصد در کشورهای توسعه یافته و پیشرفته ۹۰% و در برخی کشورها حدود ۷۰% است.

۳- ازدواج زودهنگام

در کشورهای در حال توسعه سن ازدواج پایین تر است، فرضاً در هندوستان ۶۰% دختران در سنین ۱۹-۱۵ سالگی ازدواج می کنند. در کشور ما هم شاهد ازدواج زودهنگام در مناطق محروم و روستاها می باشیم. معمولاً دخترانی که در سنین پایین ازدواج می کنند، تعداد فرزند بیشتری هم خواهند داشت.

۴- سطح سواد

تحقیقات مختلف نشان می دهند که در زنان با ارتقاء سطح سواد و ورود به اجتماع، سن ازدواج بالا می رود و تمایل به داشتن فرزند زیاد کمتر می گردد. از طرفی اطلاعات و امکانات دستیابی به وسائل کنترل جمعیت و پیشگیری از بارداری افزایش می یابد. لذا بین سطح سواد و میزان باروری رابطه معکوس وجود دارد.

۵- سنت های اجتماعی

مثل داشتن کودک از جنس (پسر یا دختر)، شرایط اجتماعی مؤثر در آمیزش های جنسی (نظیر مسائلی چون چندهمسری، ازدواج موقت و …) هر یک به طریقی بر میزان باروری تأثیر می گذارند.

۶- اعتقادات مذهبی

در ادیان مختلف قوانینی وجود دارد که بر شیوع باروری بطور مستقیم یاغیرمستقیم تأثیر می گذارد. به عنوان مثال کاتولیک ها حق استفاده از وسایل پیشگیری را ندارند یا شیوع تعدد زوجین و سفارشات برخی ادیان بر ازدیاد نسل بر تعداد فرزند تأثیرگذار است.

۷- سایر عوامل

مسائلی چون جایگاه ارزشی زن در اجتماع، ارزش کودک در جامعه، اشتغال زنان و امنیت جامعه از جمله مسائل اجتماعی هستند که در میزان باروری مؤثر می باشند.

د) سیاست گذاریهای کشوری

کشورهای مختلف بر مبنای رشد جمعیت و شاخص های بهداشتی و اقتصادی موجود، شرایط و سیاست گذاریهای خاصی در زمینه باروری برقرار می نمایند. فرضـاً در کشوری که رشـد جمعیت منفـی است، سیاست دولت بر تشـویق به تشکیل و دوام خـانواده ها و افزایش زاد و ولد می باشد. در حالیکه در کشورهای پرجمعیت سیاست های محدودکننده تعداد جمعیت وضع می گردد که به طرق مختلف از جمله عواملی که در زیر نام برده می شود بر رشد جمعیت جامعه تأثیر می گذارد.

  • تغذیه کودک از پستان مادر: آموزش و تشویق زنان در شیردهی به نوزادان خود که از اهداف برنامه های بهداشت باروری است با تأثیر منفی بر تخمک گذاری، منجر به کاهش باروری می گردد.
  • افزایش فاصله گذاری بین زایمانها منجر به کاهش میزان موالید می گردد.
  • بعد خانواده: در برخی کشورها بنا به مسائل خاص آن کشور سیاست هایی در جهت محدودیت بعد خانوار وجود دارد، از جمله چین که با قانون تک فرزندی تأثیر زیادی بر بعد خانوار به جا گذاشت.
  • ایجاد تسهیلات بهداشتی با کاهش بیماریهای منطقه از راه جنسی (که می تواند عامل نازایی باشد) و بیماریهایی چون توکسوپلاموز و مالاریا که منجر به مرگ جنین می گردند، تغییراتی در جهت افزایش زاد و ولد بوجود می آید.
  • در دسترس قراردادن خدمات آموزشی- مشاوره ای و و سائل پیشگیری از بارداری

از مجموع مطالب قبل می توان عامل کلیدی کاهش موالید در همه کشورها را در موارد زیر خلاصه کرد:

طرز برخورد دولت، توجه گسترده به امر آموزش در گروه های واجد شرایط، افزایش دسترسی به وسایل جلوگیری از بارداری و گسترش خدمات ارایه شده توسط واحدهای تنظیم خانواده و در نهایت دگرگونی چشمگیر در الگوی ازدواج.

 

* مرگ و میر

بررسی عوامل مؤثر بر شاخص های مرگ و میر در مقایسه با باروری از پیچیدگی بیشتری برخوردار است. چرا که در بحث باروری، فقط گروه جنسی زنان، در مقطع سنی خاص (دوره بارداری) مورد بررسی قرار می گیرد. در حالیکه مرگ و میر، تمام گروه های سنی از هر دو جنس را شامل می شود.

از مهمترین عواملی که در میزان مرگ و میر تأثیر می گذارند عبارتند از:

۱- وراثت:

طول عمر موروثی است. بسیاری از خانواده ها نسل اندر نسل از طول عمر بیشتری برخوردار هستند. از طرفی برخی بیماریهای ارثی با کشندگی بالا، میزان مرگ و میر را افزایش می دهند.

۲- نژاد:

برخی نژادها از درجه حساسیت بیشتری به برخی بیماریهای کاهنده عمر برخوردار می باشند.

۳- جنس:

مرگ و میر در مردان و زنان در سنین مختلف میزان متغیری به خود اختصاص می دهد. در مجموع مرگ و میر در مردان در اکثر گروه های سنی شایع تر از زنان است.

۴- تغذیه:

سوءتغذیه منجر به کاهش سطح ایمنی بدن و افزایش احتمال ابتلا به بیماریها و مرگ و میر می گردد.

۵- شیوه زندگی:

سبک زندگی، فعالیتها و شرایط محیط زندگی همگی در سلامت یا ابتلا به بیماریها مؤثر است. فرضاً فردی که در محیط شهری زندگـی می کند، هرچند از تسهیلات بیشتـری برخـوردار است ولی به دلیل فـزونی آلودگی های صوتـی آلودگی های هوا و استرس های مختلف زندگی شهری از جمله مشکلات مسکن، شغل، درآمد و … احتمال بالاتری برای ابتلا به بیماریهای روانی و سایکوسوماتیک دارد.

به دنبال پیشرفتهایی که از آغاز قرن ۱۹ میلادی همگام با پیشرفت تکنولوژی در کشورهای توسعه یافته روی داد و کشفیات مهم علمی همچون کشف آنتی بیوتیک و واکسن منجر به پیشگیری و کنترل بیماری های عفونی- که عامل اپیدمی های وسیع با مرگ و میر بالایی بوده اند- گردید و همچنین بهبود کیفیت زندگی و بهداشت همگانی، میزان مرگ و میر کاهش چشمگیری یافته است. از مهمترین عواملی که در کاهش مرگ و میر تأثیر داشته اند به موارد زیر می توان اشاره نمود:

  1. تحت کنترل درآوردن و مبارزه مؤثر با بلایای طبیعی مانند قحطی و خشکسالی که یک عامل طبیعی کنترل کننده جمعیت بود.
  2. مبارزه همگانی با بیماری های عفونی شدید مانند وبا، آبله و طاعون
  3. پیشرفت علم پزشکی و کشف آنتی بیوتیک، واکسن، داروهای جدید، آفت کش ها
  4. بهبود وضعیت ارائه خدمات بهداشتی درمانی و گسترش نظام شبکه
  5. تأثیرگذاری برنامه ریزی ها و سیاستگزاری های کشوری
  6. بهبود وضعیت تولید، حفظ، نگهداری و توزیع مواد غذایی
  7. کمک های بین المللی در زمینه های بهداشتی به خصوص به هنگام حوادث غیر مترقبه
  8. ایجاد آگاهی اجتماعی در توده های مردم
  9. پیشرفت و نفوذ تکنولوژی در علم پزشکی که منجر به تشخیص سریع تر و دقیق تر بیماریها می گردد.

تأثیر موارد فـوق بسیار سریع و محسوس بود ولی با تـوجه به اینکه پس از این مبارزه با بیماری های کاهنده مرگ و میر باید مدنظر قرار گیرد، همچون مبارزه با بیماری های ژنتیک و غیر واگیر، بهبود تغذیه و اصلاح وضعیت محیط زیست و مبارزه با بیماریهای نوظهور و حتی تغییر در شیوه زندگی (life style) می باشد که روندی درازمدت دارد، لذا برای ایجاد تغییرات کاهنده بعدی پیشرفت بسیار کندتری را انتظار خواهیم داشت.

 

*مهاجرت

یکی از موارد بسیار مهمی که تحت عنـوان حرکات جمعیتی مورد بررسی قرار می گیرد، حرکات جغرافیایـی جمعیت یا مهاجرت می باشد. پیش از ذکر تأثیراتی که مهاجرت در جامعه به جا می گذارد، به توضیح کوتاهی در خصوص تقسیم بندی جمعیت برحسب انجام یا عدم انجام مهاجرت می پردازیم.

بطور کلی منطقه ای که مهاجرت (به داخل یا خارج) نقش چندانی در تعداد افراد آن منطقه ندارد و تنها تفاضل زاد و ولد و مرگ و میر عامل اصلی نوسانات جمعیت می باشد، "جمعیت بسته" نامیده می شود. مسائل سیاسی و موانع جغرافیایی نقش مهمی در ایجاد جمعیت بسته دارند. چنین جوامعی فرهنگی دست نخورده و ابتدایی داشته و تبادلات اطلاعاتی نیز نقش کمتری در پیشرفت جامعه دارد. از طرف دیگر جمعیتی که مهاجرت (به داخل یا خارج) عامل مهمی در نوسانات تعداد جمعیت آن (علاوه بر زاد و ولد و مرگ و میر) باشد، "جمعیت باز" نامیده می شود. تسهیلات حمل و نقل، ارتباطات و سیستم تجارت بین المللی از عوامل ایجاد جمعیت باز می باشند.

مهاجرت باعث ایجاد تغییراتی، هم در جامعه مبدا (مهاجر فرست) و هم در جامعه مقصد (مهاجر پذیر) می گردد. این تأثیرات بسته به انگیزه مهاجرت و خصوصیات مهاجرین می تواند مثبت یا منفی باشد.

از جمله تأثیراتی که مهاجرت در جامعه مهاجر فرست دارد می توان به موارد زیر اشاره نمود:

  1. از دست دادن نیروی اقتصادی فعال، چرا که اکثراً مهاجرین جوان هستند.  (سن شیوع مهاجرت اکثراً ۱۶ تا ۳۵ سال می باشد)
  2. از بین رفتن سرمایه ای که صرف تربیت و آموزش افراد مهاجر شده است.
  3. از دست دادن نیروهای نخبه و متفکر
  4. کاهش جمعیت جوان و در سنین باروری که منجر به کاهش ازدواج ها و زاد و ولد می گردد.
  5. دگرگونی هرم سنی
  6. بسیاری مهاجرین برای کسب درآمد برای خانواده های خود به جاهای دیگر سفر می کنند، درآمد آنها منجر به بازگشت ارز به کشور مهاجر فرست می گردد.
  7. (به دلیل کاهش نیروی کار در منطقـه مهاجر فرست) بهبود بازار کار، کاهش میزان بیکاری و افـزایش درآمد برای نیروهای باقی مانده

 

  1. ایجاد ارتباطات اقتصادی،‌ اجتماعی و تبادلات فرهنگی

طبعاً تغییراتـی هم به سبب تأثیر حضور مهاجـرین در منطقـه مهاجر پذیـر به وقـوع می پیوندد. از جمله این تغییرات می توان به موارد زیر اشاره نمود:

  1. استفاده کشور مهاجر پذیر از نیروی کار بدون سرمایه گذاری اولیه جهت آموزش و تربیت این نیرو
  2. بکارگیری کارگران مهاجر در مشاغل سخت و زیان آور
  3. بدلیل افزایش نیروی کار، سطح دستمزدها پایین آمده و از طرفی منجر به کاهش موقعیت های کاری و افزایش میزان بیکاری می گردد.
  4. برخی از این مهاجرین به دلیل پایین تر بودن سطح بهداشت در منطقه زندگی خود حامل عوامل بیماری زا بوده و منجر به اشاعه بیماری های واگیردار در منطقه مهاجر پذیر می گردد.
  5. ورود مهاجرین عامل نفوذ و تغییراتی در فرهنگ جامعه می شود.

 

*ازدواج و طلاق

مواردی چون ازدواج و طلاق با تأثیرات مثبت و منفی بر دوره زندگی مشترک زناشویی و موقعیت باروری بر میزان زاد و ولد مؤثر می باشند. طبیعتاً جامعه ای که در آن سن ازدواج پایین، دوره زندگی مشترک طولانی و میزان طلاق در حد کمی باشد، موقعیت باروری مناسب تر بوده و میزان زاد و ولد افزایش می یابد. بنابراین پدیده هایی چون ازدواج و طلاق با تأثیراتی که بر میزان زاد و ولد می گذارند، می توانند منجر به حرکات جمعیتی و نوسان در تعداد و حتی توزیع جمعیت گردند. 

منبع : جزوه جمعیت شناسی دانشگاه علامه طباطبایی ۱۳۸۹ – انتشار شهرسازی آنلاین

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0