کتاب سیمای شهر

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه کتاب سیمای شهر

تالیف : کوین لینچ

ترجمه : منوچهر مزینی

انتشارات دانشگاه تهران

     

تماشای شهر هر چقدر که مناظر آن معمولی باشد دلپذیر تواند بود . شهر نیز مانند یک بنای نفیس معماری است با این تفاوت که مقیاسی بزرگتر دارد و تنها با گذشت زمان شکل و سیمای نهایی خود را می یابد . از این رو طرح شهر هنری است که به زمان بستگی دارد اما نمی توان در شهر زمان را تنظیم کرد .

بیشتر اوقات تصویری که هر فرد از قسمت های مختلف شهر محل سکونت خود دارد پیوسته نیست . شهر نه تنها مورد مشاهده ی میلیون ها نفر از هر طبقه و با هر روحیه ای قرار می گیرد بلکه ساختمان آن بسته به امیال و احتیاجات آنها مدام تغییر می یابد . سیمای آن ممکن است مدتی ثابت بماند اما اجزاء آن دائم تغییر می یابد . در حال حاضر شهری که محیطش زیبا و دل نواز باشد یا اصلا وجود ندارد یا تنها قسمتی از شهر واجد این خصوصیت است . از همین رو بسیاری نمی دانند معنای زندگی در چنین محیطی چگونه است .

خوانایی : غرض از خوانایی این است که به آسانی اجزاء شهری را بتوان از هم باز شناخت و آن ها را در ذهن در قالبی به هم پیوسته به یکدیگر ارتباط داد .

وضوح یا خوانایی تنها صفت یک شهر زیبا نیست و برای درک اهمیت آن نباید شهر را به خودی خود در نظر بگیریم بلکه باید آن را به دیده ی ساکنین بنگریم .

شناخت محیط از خصوصیات تمام موجودات متحرک است که البته عوامل بسیاری به این شناسایی کمک می کند . راه و جهت به مدد  علائم و اشاراتی که حواس آدمی مدام از جهان خارج به دست می آورد مشخص می گردد .

گم شدن در شهرهای جدید به واسطه وسایلی مانند نقشه و شماره خیابان ها و ….. نادر است اما اگر شخص یک بار گم شود دچار اضطراب و حتی وحشت می شود .

عاملی که میسر می دارد شخص بتواند راه و جهت خود را بیابد تصاویر کلی ذهنی است که از محیط دارد ، تصویری روشن از محیطی که شخص در آن زندگی می کند پایه ای موثر در رشد قوای ذهنی اوست . صحنه ای از شهر که روشن ، زنده و پیوسته باشد می تواند برای سمبل ها و خاطرات مشترک ارتباطات دسته جمعی آدمیان ماده ی خام فراهم آورد .

تصویری نیکو از محیط به شخص نوعی احساس امنیت می دهد و عمق و شدت تجارب انسانی را افزون می کند . در شهرهای جدید نوعی آشفتگی بصری وجود دارد که اگر جنبه ی بصری آن ها را تقویت کنیم بر معنی و تاثیر آن ها افزوده ایم .

ممکن است در اهمیت وضوح جسم شهر تردید شود چرا که آدمی زود می تواند خود را با محیط وفق دهد اما باید در نظر گرفت این مساله با کوشش فراوان و عدم اطمینان که همراه با این کوشش است ، میسر می شود و انسان را دچار اضطراب و ناراحتی می کند .

محیط شهری که اسرار آمیز جلوه کند و در هر گوشه عاملی تازه که انتظار دیدار آن نمی رود جلوه گر شود دلپذیر است . اما باید دو شرط موجود باشد : نخست آن که در این گونه مواقع شخص نباید احساس کند در آن گم شده است . دوم آن که در عین آشفتگی باید واجد فرمی خاص باشد که بتوان آن را باز شناخت .

ما جویای نظمی نهایی برای شهرها نیستیم بلکه نظمی که بتواند مدام رشد کند چرا که محیطی که تمام اجزاء آن به دقت سامان یافته باشد ممکن است خود در ایجاد فعالیتی تازه موثر گردد .

چگونه تصویر محیط به وجود می آید ؟

تصاویری که از محیط در ذهن ناظر به وجود می آید حاصل جریانی دو جانبه بین ناظر و محیط اوست که عوامل مورد مشاهده را تشدید می کند .

تصویر هر عامل ثابت مفروض ممکن است در ذهن ناظرین مختلف کاملا متفاوت باشد .

ممکن است در جسم مورد مشاهده عوامل سامان یافته اندک باشد با این همه چون ناظر با آن آشنایی دیرین دارد در ذهن وی نظام یافته و مشخص باشد . بر خلاف ، شیء ای ممکن است برای نخستین بار مورد مشاهده قرار گیرد و به آسانی تصویری روشن در ذهن به وجود آورد ، به دلیل شباهت و هم آهنگی با تصویری که هم اکنون در ذهن ناظر موجود است .

شهرساز به عنوان کسی که با جسم شهر سر و کار دارد در مرحله ی نخست توجه اش معطوف عوامل خارجی است که بر ناظر اثر می گذارد .

شدت و ضعف تصاویری از محیط که در ذهن ناظر به وجود می آید را می توان با طبقه بندی آن ها به گروه های مشابه معلوم داشت . شهر ساز به اختلاف نظرهای شخصی توجهی نمی کند زیرا محیطی که شهر ساز به وجود می آورد باید مورد استفاده بسیاری از مردم باشد .

عواملی از سیما و شکل شهر هستند که بر اساس آن ها تصویری روشن از شهر در ذهن به وجود می آید . این عوامل عبارتند از : راه ، نشانه ، لبه ، گره ، محله .

بافت و علائم مشخصه ی شهر :

تصویر هر محیط شهری را ممکن است به سه جزء تجزیه کرد : علائم مشخصه ، بافت و معنی .این سه جزء همواره پیوسته و با یکدیگر در سیمای شهر جلوه گر می شوند . برای آن که تصویری از شیءای داشته باشیم نخست باید علائم مشخصه ای در دست باشد که آن شیء را از اشیاء دیگر متمایز کند . دوم باید رابطه ی فضایی و شکلی آن را با ناظر و اشیاء دیگر معلوم دارد . و سوم باید برای ناظر واجد پاره ای معانی باشد .

تعیین معنی در سیمای یک شهر بسیار مشکل است . اگر بخواهیم شهرها را طوری بسازیم که برای شمار بسیاری با زمینه های فکری متفاوت دلپذیر باشد عاقلانه است که توجه خود را در وضوح سیمای جسم شهر متمرکز سازیم و بگذاریم معنای آن بی تاثیر مستقیم ما به وجود آید . حتی اگر فرم سیمای شهر به آسانی درک شود معانی آن را احتمالا بتوان از فرم جدا کرد و کنار گذاشت .

تصویر شهر برای جهت یابی باید واجد چندین صفت باشد : نقشه ی هر شهر باید به اندازه ای خوب باشد که با استفاده از آن بتوان به مقصد رسید. باید علائم و راهنمایی ها در آن به اندازه کافی باشد . مرجح است که تصویر شهر گشوده باشد تا با تغییرات انطباق یابد . نکته ی آخر آن که بتوان تصویر ذهنی شخص را از شهر از وی به دیگری انتقال داد .

نمایانی

 مراد کیفیتی است که در شیء به احتمال بسیار تصویری روشن در ذهن هر ناظر به وجود می آورد ، آن شکل ، رنگ و نظم و سامانی است که ایجاد تصویری روشن و مشخص از محیط زندگی آدمی را میسر می دارد . شهری که از نمایانی کامل برخوردار است حواس انسان را به توجه بیشتر دعوت می کند و افراد را به جانب خود می خواند .جهت یابی در چنین شهری آسان است و به راحتی می توان از هر نقطه به نقطه ی دیگر شهر رفت . شهر ونیز را می توان به عنوان مثال بارز چنین شهری نام برد .

تصور نمایانی شهر الزاما ثابت ، محدود ، دقیق و یکنواخت نیست و مراد این نیست که سیمای شهر از فرط سادگی و معمولی بودن خسته کننده و بی رنگ باشد و با یک نگاه درک شود .

خصوصیات دیگری نیز در یک محیط زیبا موجود است : معنی یا مقصودی که بر محیط شهر مترتب است،ریتم ،عواملی که محرک احساس باشد و عواملی که دامنه ی اختیار را وسعت بخشد .

چون شکل یافتن تصویر شهر در ذهن ناظر جریانی است دو جانبه بین ناظر و عامل مورد نظر ممکن است بتوان تصویر را یا با وسایلی که جنبه ی نمادی دارند و یا با تغییر شکل محیط تقویت کرد . چنین وسایلی جهت راهنمایی ناظر بسیار مفید است اما بدان نمی توان اطمینان کرد چون اگر مفقود شود ناظر به کلی گیج و گمراه می ماند . نقص دیگر آن است که باید مدام با واقعیت انطباق داده شود . مضافا این که تجربه ای زنده و عمیق از محیط برای ناظر به وجود نمی آید .

نکته ی دیگر آن که ممکن است ناظر را برای یافتن راه و جهت در محیطی نا آشنا تعلیم داد .کیل پتریک می نویسد : جریان دریافت تصویر وقتی آموخته می شود که تصویر محرک های تازه ای داشته باشد که در قالب تصاویر گذشته نمی گنجد .

تجارب شخصی ما گواه این است که مدت ها پس از آن که تصاویر از دیده دور می شوند ، باز هنوز خاطره ای از آنان در ذهن ما باقی می ماند .

باید مشاهده ی فرم های پنهان در شهرهای آشفته کنونی را آموخت برای آن که تصور خود را از سیمای محیط شهرها گسترش دهیم محتاج ادامه و توسعه ی فرهنگی و بیولوژیکی عاملی هستیم که از تماس مستقیم به غیر مستقیم و ارتباط از طریق وسایل مکانیکی راه برده است .

تغییر و نوسازی مظاهر جسمی محیط زندگی آدمیان به میزانی قابل توجه تنها اخیرا ممکن گشته است و از همین رو مسئله نمایانی محیط های زندگی مسئله ی تازه ای است . و طراحان اکنون در پژوهش یافتن جواب بر این سئوال هستند که چگونه می توان محیط شهرها را فرم داد تا برای ناظرتمییزاجزاء آن و رابطه اش با کل بافت به آسانی میسر شود .

بخش دوم

مطالعه سیمای سه شهر :

برای این که به درک اهمیت سیمای شهر لازم بود چند شهر را بررسی کنیم و ایده ی نمایانی سیمای شهر را در آن ها به محک آزمایش بگذاریم تا ببینیم کدام فرم ها تصویری روشن تر از سیمای شهر به وجود می آورد . از این رو به تجزیه و تحلیل سه شهر در آمریکا پرداختیم .

بستن در ایالات ماساچوست که هم فرمی روشن و زنده دارد و هم تعیین محل نقاط مختلف آن خالی از اشکال نیست .

جرزی سیتی واقع در ایالات نیوجرزی به سبب بی شکلی آشکار و نمایانی ضعیف سیمای آن و لوس آنجلس که بر خلاف دو شهر دیگر ، شهری تازه است و در قسمت مرکزی اش نقشه ای شطرنجی دارد . در هر مورد ناحیه ای از مرکز شهر برای مطالعه انتخاب گشت . در هر شهر دو نوع مطالعه اساسی صورت گرفت :

الف- ملاحظه منظم و دقیق سیمای قسمت های انتخاب شده ای از شهر توسط ناظری که قبلا به وی تعلیمات داده شده بود . وی شخصاَ عوامل گوناگون را بر نقشه ای بر اساس قضاوت های ذهنی اش ثبت می کرد .

۲- مصاحبه ای طولانی با گروهی منتخب از ساکنین شهر که از آن ها خواسته شد به توصیف قسمتی از شهر بپردازند و محل پاره ای از عوامل را مشخص کنند .

چون قسمت انتخاب شده کوچک بود و به علاوه در ناحیه ی مرکزی شهر واقع شده بود ، نمی توانیم بگوییم تصویری عمومی از شهر به دست آمده اما نکات به دست آمده چنان متنوع اند که بتوان از آن ها اشاراتی در درک تصویری عمومی به دست آورد . بی تردید چون بیشتر مصاحبه شوندگان برای رسیدن به کار از راه هایی مشترک استفاده می کردند و یا از لحاظ اجتماعی موقعیتی مشابه داشتند ، یک دسته عوامل از سیمای شهر به دیده شان می آمد ..

بستن : ناحیه ای از بستن که برای مطالعه انتخاب کردیم به سبب قدمت و سابقه ی تاریخی در میان شهرهای آمریکایی تا اندازه ای غیر معمول است . شامل هسته ی مرکزی داد وستد شهر و چندین قسمت مسکونی متراکم می شود . تقریبا تمام اشخاصی که با آنان مصاحبه شد این قسمت از بستن را با محله هایی کاملا مشخص و راه های پیچ در پیچ و آشفته در ذهن داشتند . جزئیاتی هستند که خصوصیاتی دیگر به بستن می دهد : نخست آن که شهر فاقد فضای باز برای تفریح و گردش است . دوم این که شهری کوچک و یا متوسط مقیاس است و روحیه ی خاص خود را دارد . سوم قسمتهای بزرگی از آن به استفاده های مختلط اختصاص یافته اند . و چهارم نمای بیشتر ساختمان های آن واجد پنجره های ردیف و جدا از هم است . مناظری از شهر که مورد پسند بیشتر بود ، آن ها بود که گسترده و وسیع باشد و گشودگی دریا و فضا را به ذهن آورد . بافت بستن را تقریبا تمام مصاحبه شوندگان درک کرده بودند .

تقریبا تمام اهالی بستن تا میزانی می توانند شهر را توصیف کنند اما احتمالا هیچ کدام از آنان قادر نخواهد بود پاره ای عوامل را یاد آور شود . مثلا ناحیه مثلثی شکلی که حتی کسی که دوران طفولیت خود را در آن بسر آورده بود ، خاطره ای از آن در ذهن نداشت . وسعت این ناحیه زیاد است و در آن برخی عوامل آشنای شهر واقع شده اند ، اما زمینه ای که این ساختمان ها را به جلوه آورد مفقود است .

بر خلاف فضای گشوده ای که به بستن کامن معروف است نقطه اصلی تصور بسیاری از مصاحبه شوندگان را به وجود می آورد . چون فضایی گشوده و سر سبز است که سیمایی فراموش نشدنی دارد و در کنار فعال ترین ناحیه شهر قرار گرفته که در آن امکان مصاحبت و آشنایی فراوان موجود است . به علاوه این که لبه ای برای سه ناحیه مهم شهر به وجود می آورد .در عین حال این فضا شکلی عجیب و بسیار غیر معمولی دارد که به خاطر آوردن آن را مشکل می کند . رویت آن از همه جوانب میسر نبوده و عابرین به هنگام عبور از آن اغلب گیج و گمراه می شوند .

بستن شهری است که محلات آن سیمایی مشخص دارند و در بسیاری از قسمت های مرکز آن شخص می تواند موقعیت خود را فورا تشخیص دهد . با این همه این وضوح سیما با بی شکلی خیابان ها و بی نظمی عوامل به وجود آورنده این قسمت همراه است .

اما سیستم راه های بستن به طور کلی مغشوش است و در آن به استثنای مواردی هیچ گونه نظمی موجود نیست . سیستم شطرنجی که از مظاهر مبتذل شهرهای آمریکایی است ، در خیابان های ناحیه بک بی چون با بقیه خیابان ها تضاد ایجاد می کند لطفی خاص می یابد .

جرزی سیتی :از جزری سیتی خطوط راه آهن و شاهراههای متعدد می گذرد . ساکنین آن بر حسب اعتقادات مذهبی و اختلافات طبقاتی در محلات مختلف زندگی می کنند . شهر واجد چهار یا پنج مرکز است .

در این شهر آشفتگی کامل و بی ارتباطی سیستم خیابان بندی دیده می شود . بسیاری از قسمت های شهر با لبه هایی متمایز می شوند . سیمای این شهر تقریبا فاقد هر گونه علامت مشخصه ای است .

تنها نکته ای که همه در شهر بر مشخص بودن آن اتفاق نظر دارند دور نمای خیره کننده نیویورک است . مطالعات ما نشان داد که مصاحبه شوندگان تصوری جامع از شهری که سال ها در آن زندگی کرده بودند در ذهن نداشتند . بارزترین احساس در مورد جرزی سیتی این بود که این شهر خصوصیات یک شهر واقعی را ندارد بلکه لبه ای است در کنار شهری دیگر .

محلی که جرزی سیتی در آن واقع است برای شهری که نمایانی کامل داشته باشد ، موقعیت مناسبی دارد .

اغلب مصاحبه شوندگان شهر را با استفاده از نام خیابان ها توصیف می کردند به جای آن که تصویری از سیمای شهر در ذهن داشته باشند .

لوس آنجلس : قسمت مورد مطالعه در قلب این شهر واقع است و واجد معانی بسیار است . عدم تراکم از خصوصیات این شهر است . چندین مرکز مهم دیگر نیز در شهر موجود است که باعث شده بعضی ساکنین کمتر به مرکز اصلی مراجعه کنند . سیستم شطرنجی خیابان های مرکز بیاد آوردن تمام نقاط آن را مشکل می کند . تشخصی که ممکن است حاصل قدمت باشد در این جا موجود نیست . سیمای آن بسیار شبیه شهرهای دیگر بزرگ آمریکایی است . اساسی ترین نقطه در سیمای شهر یک میدان است . ناحیه مرکزی این شهر به جز در مواردی انگار در خلاء واقع شده و از اطراف خود جداست .

میدان پرشینگ قوی ترین عامل در سیمای شهر است و چون به عنوان خانه ای گشوده برای بحث های سیاسی و ملاقات های اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد بر قدرتش می افزاید . البته برخی اوقات مصاحبه شدگان از وجود اشخاص سالخورده که گاهی سلامت عقل خود را از دست داده اند بیمناک بودند . اگرچه مصاحبه شوندگان از حدود کلی میدان با خبر بودند اما نمی توانستند آن را به دقت معین دارند . دلیل این امر نخست این بود که میدان درست در مرکز قرار نگرفته بود و دوم آن که مصاحبه شوندگان خیابان های مختلف را با یکدیگر اشتباه می کردند .

اگرچه مصاحبه شوندگان خیابان های مرکز شهر را به جای یکدیگر می گرفتند اما در یافتن جهت در این قسمت دچار اشکال نمی شوند . دلیل این دو وجود عاملی چشم گیر در انتهای هر خیابان است . دوم تفاوت در میزان استفاده از پیاده روها در نقاط مختلف یک خیابان که خود موجب می شود جهت اصلی آن را مشخص گردد . تمام خیابان ها علی رغم سیستم شطرنجی از نظر بصری مسدود به نظر می آیند و این نکته یا به سبب وجود پستی و بلندی زمین در انتهای خیابان و یا این که شاهراهی خیابان را محدود می کند و یا خیابان نظم شطرنجی خود را از دست می دهد .

یکی از مهم ترین عوامل سیمای شهر گره ای است که خیابان پلاز-آلو را ایجاد می کند .                               برای مصاحبه شدگان یافتن راه و جهت در قسمتی از شهر که سیستم شطرنجی و منظم خیابان ها از بین می رود ، مشکل ایجاد می کند .

تصور کلی که مصاحبه شدگان از این شهر در ذهن داشتند عبارت بود از شهری گسترده و بی انتها که در نواحی مسکونی احساسی دلپذیر از فضا بوجود می آورد و چون شخص ممکن است جهت کلی خود را در آن گم کند موجب خستگی می شود . اما شواهدی موجود است که معلوم می دارد جهت یابی در لوس آنجلس اگر این شهر را در زمینه ی ناحیه ای که آن را در بر می گیرد ، در نظر بگیریم چندان مشکل نیست .

از مظاهر شهر در زمینه ی ناحیه ای که در گذریم ، تمییز و تشخیص اجزای آن در زمینه ای کوچکتر کاملا مشکل است .عاملی که پیوستگی اجزاء بزرگ و کوچک شهر را میسر می دارد کاملا ضعیف بود . در تمام مصاحبات معلوم شد که در ذهن مصاحبه شوندگان سیمای شهر رو به جانب مرکز شهر به تدریج ضعیف می گردد .

به زعم بیشتر مصاحبه شدگان راندن با اتومبیل به شهر هر روز تجربه ای تازه بوجود می آورد و در عین حال که مهیج است ملال آور نیز هست . نکته دیگر این که برای مردم تشخیص موقعیت خود به هنگام رانندگی به این جاده ها و ارتباط آن با بقیه ساختمان شهر مشکل است .

در این شهر مردم به سبزه و گیاه و گل که به بسیاری از محلات مسکونی شهر لطف و صفایی داده علاقه فراوان نشان می دادند .

به طور خلاصه باید گفت تصویر کلی شهر فاقد خصوصیاتی مشخص با ثبات و معماری دلپذیری است که مرکز بستن واجد آن است .

نکاتی کلی درباره سه شهر مورد مطالعه :

مردم در هر محیطی که زندگی کنند خود را با آن تطبیق می دهند و از میان عوامل موجود پاره ای بر ایشان مشخص می شود و در ذهنشان جای می گیرد .

نوع عواملی که در ایجاد تصویر شهر در ذهن مردم موثر است و کیفیت آن در هر سه شهر قابل مقایسه است اما درجه رضایت مندی مردم از محیط هر یک از این سه شهر با یکدیگر تفاوت دارد.

معنای فضا و وسعت مناظر در آن ها اهمیت بسیار دارد . دیدار دور نمائی وسیع اگر جدا افتادگی و بی رنگی را به دیده نیاورد ، نزهت خاطری به وجود می آورد که در مصاحبات بارها به آن اشاره شد .

حتی اگر چند فضای بی شکل نا خوش آیند به دنبال یکدیگر قرار گرفته باشند ممکن است به نظر قابل توجه آیند . اما اگر فضای گشوده ای واجد فرم باشد تاثیر آن بیشتر می شود .

از عواملی که در ایجاد مناظر دلگشا در شهر نقشی موثر داشتند درخت ، سبزه و یا آب بود .

نکته ی دیگر این بود که برای مردم سیمای قسمت های مختلف شهر نشانی از گذشت زمان است و زمینه ای برای مقایسه ی عوامل کهنه و تازه شهر بوجود می آورد .

بخش سوم : سیمای شهر و عوامل سازنده ی آن

برای هر شهری تصویر و سیمایی کلی موجود می باشد که با تصویری که اشخاص مختلف دیگر از آن در ذهن دارند کاملا مطابقت نمی کند . تصویری که هر فرد از سیمای شهر دارد منحصر بفرد است با این همه تا اندازه ای شبیه تصویر کلی از سیمای موجود شهرهاست .

سیمای شهر را بر مبنای عوامل جسمی شهر می توان بر اساس پنج عامل استوار دانست : راه ، لبه ، محله ، گره ، و نشانه .

۱-راه : عاملی است که معمولا با استفاده از آن ، حرکت بالفعل یا بالقوه میسر می گردد . برای بسیاری از مردم راه ها مهم ترین عوامل در تصویر شهر هستند .

۲-لبه : عاملی خطی است که به دیده ی ناظر با راه تفاوت دارد . مرز بین دو قسمت ، شکافی در امتداد طول و بین دو قسمت پیوسته ی شهر و ….. لبه ها عواملی جانبی هستند و ممکن است عوامل دیگر را مسدود کنند یا بر آن ها حدی نهند ، اما تا اندازه ای می توان در درون آن ها نفوذ یافت

۳-محله : محله ها قسمت هایی از شهر هستند که دست کم میان اندازه یا بزرگ و واجد دو بعد هستند . اجزاء آن به سبب خصوصیات مشترکی که دارند شناختنی هستند و همواره می توان سیمای آن ها را از درون شان تمییز داد و اگر از خارج مرئی باشند ، در یافتن نقاط مختلف از خارج نیز مورد استفاده قرار می گیرند .

۴-گره : گره ها نقاطی حساس در شهر هستند که ناظر می تواند به درون آن ها وارد شود و کانون هایی که مبداء و مقصد حرکت او را بوجود می آورند یا ممکن است محل تمرکز باشند و اهمیت آن ها به سبب تراکم پاره ای از امور و یا خصوصیات در نقطه ای باشد . پاره ای از گره های تمرکز یافته ، کانون و نقطه اصلی یک محله اند که هسته نامیده می شوند . بسیاری از گره ها هر دو خصوصیت را دارند یعنی هم محل تقاطع دو راه اند و هم محل تمرکز پاره ای از فعالیت ها . تصور وجود گره در شهر از یک جانب به وجود راه ها وابسته است ، از جانب دیگر به وجود محله ها .

۵-نشانه : ناظر به درون آن ها راه نمی یابد . خصوصیات نشانه باید چنان باشد که بتوان آن را از میان عوامل دیگر باز شناخت . پاره ای از نشانه ها را می توان از دور تمییز داد و در جهت یابی مورد استفاده قرار داد . ممکن است نشانه ها درداخل شهر باشند یا به اندازه ای دور که مدام جهتی خاص را مشخص دارند . پاره ای دیگر از نشانه ها صرفا جنبه ی محلی دارند و رویت آن ها صرفا از محلی خاص میسر است که اغلب از آن ها در شناخت سیما و یا بافت شهر استفاده می شود .

سیمای هر قسمت از شهر ممکن است گاه بسته به آن که به چه ترتیب مورد مشاهده قرار گیرد تغییر یابد. یک جاده ممکن است برای شخصی که در آن اتومبیل می راند یک راه و برای شخص پیاده یک لبه باشد . اما به نظر می رسد سیمای شهر برای ناظر وقتی مقیاس ملاحظه ای او تغییر نکند ثابت بماند .

هیچ یک از پنج عاملی که ذکر کردیم به تنهایی وجود ندارد . هر عامل معمولا عوامل دیگر را در بر می گیرد و در دیگر عوامل نفوذ می یابد .

راه : برای بیشتر اشخاصی که با آنان مصاحبه کردیم ، از مهم ترین عوامل سیمای شهر بودند اگرچه درجه اهمیت آن بسته به آشنایی شخص با شهر متغیر بود . اشخاصی که اطلاعاتشان درباره بستن کم بود مظاهر شهر را با قسمت های بزرگ و خصوصیات عمومی آن بخاطر آوردند . آن هایی که شهر را بهتر می شناختند می توانستند قسمتی از سیستم راه های شهر را به وضوح به یاد آورند . آن هایی که شهر را بیش از سایرین می شناختند بیشتر بر نشانه های کوچک تکیه می کردند تا راه ها .

نقشی را که سیستم شاهراه ها در شناخت سیمای شهر به عهده دارند نباید از نظر دور داشت ، راه ها ممکن است به انواع بسیار از مظاهر مهم سیمای شهر شوند ، از جمله این انواع رفت و آمد روزانه به محل کار است .

تمرکز پاره ای فعالیت ها یا تاسیسات در امتداد یک خیابان ممکن است آن را در ذهن ناظر اهمیتی خاص دهد . به نظر می رسد مردم نسبت به تغییر در میزان فعالیت ها کاملا حساس باشند و پاره ای اوقات جریان ترافیک برای آن ها خود راهنمایی باشد که به نقاط پر فعالیت شهر راه یابند .

خیابان هایی که بسیار پهن یا بغایت تنگ بودند توجه مردم را به خود می خواندند . پاره ای مشکلات در جهت یابی در محله مالی بستن و یا بی رنگی خیابان های شطرنجی لوس آنجلس بدین سبب است که در آن جا راه ها به صورت فضایی چشم گیر و پر اهمیت به دیده نمی آیند . برای شناخت راه ها ، خصوصیات نمای ساختمان ها نیز اهمیت داشت در صورتی که فرش خیابان ها اهمیتی کمتر داشت . جزئیات سبزه و درختان نیز کم اهمیت به نظر می رسید اما اگر میزان سبزه و درخت بسیار بود ، سیمای یک راه بسیار مشخص می گشت . نزدیکی با پاره ای عوامل پر اهمیت شهر نیز می تواند اهمیت راه را افزایش دهد ، در این صورت راه گذشته از خصوصیات خود ، خصوصیات لبه را واجد خواهد بود .

کیفیتی دیگر که ممکن است به راه اهمیت دهد آن است که راه در معرض دید قرار گیرد و جالب توجه به نظر آید . گاه نیز راه ها اهمیت می یابند چون ساختمان آن ها جالب توجه است .

در جایی از شهر که راه های اصلی ، سیمائی غیر مشخص دارند و یکی با دیگری به آسانی اشتباه می شود تمام تصویر شهر تیره است و به اشکال می توان آن را رویت کرد .                                                                            راه ها نه تنها باید مشخص باشند بلکه باید به استمرار ادامه یابند زیرا در این صورت مدام می توانند جهت خود را به سهولت معین دارند ، ادامه ی سایر عوامل سیمای راه ها به اندازه ی کیفیت نخستین اهمیت ندارد . عواملی هستند که در مداومت راه ها موثر اند . وقتی عرض راه تغییر می یابد و یا اگر پیوستگی فضایی راه متوقف شود ، مردم به اشکال می توانند احساس کنند که راه همچنان ادامه می یابد . درخت کاری و پیوستگی نمای ساختمان هاو نیز نام خیابان ها ‏ می تواندمداومت راه ها را تقویت کرده وپایدار نگاه دارد

ایجاد جهتی مشخص در یک راه ممکن است به درجات صورت پذیرد :

تغییری منظم در پاره ای کیفیات که در جهتی معین به تدریج افزایش یابد ، مانند تغییرات پست و بلندی زمین ، افزایش تدریجی شدت تراکم ساختمان ها و یا افزایش تدریجی قدمت ساختمان ها.

راهی که منحنی وار ادامه یابد و در جهت حرکت تغییری تدریجی بوجود آید نیز واجد این کیفیت است .

آغاز و انتهای راه نیز برای مردم اهمیت داشت . راه هایی که آغاز و انتهای آن ها معلوم بود بیشتر مشخص بودند و به پیوستگی عوامل مختلف شهر کمک می کردند .

اگر ابتدا و انتهای خیابان ها نا مشخص و مبهم است ، بسیار گیج کننده اند . پاره ای اوقات به جای آن که درست ابتدا و انتهای راهی مشخص باشد ممکن است عواملی نزدیک آغاز و انتهای راه موجود باشد که به آن جهت دهد . گاهی عواملی که در کنار راه هستند نیز ممکن است به آن جهت دهند .

وقتی راهی واجد جهت باشد ، ممکن است مقیاس و اندازه آن را نیز معلوم داشت . عواملی که سهولت اندازه گیری را میسر می دارند ، به تعیین جهت نیز کمک می کنند . به استثنای آن که برای اندازه گیری مسافت ، تعداد چهار راه ها را شماره کنیم که در این صورت جهتی مشخص نخواهد گشت .

به خاطر سپردن قسمت های مشخص شهر وقتی که راه بدان وارد می شود و از آن خارج می گردد از جمله وسایلی است که هم می توان با آن مسافت را اندازه گرفت و هم به خیابان جهت می دهد . هنگامی که راهی واجد جهت باشد ، سئوال دیگر این است که آیا راه به سیستم بزرگتری از راه ها پیوند دارد یا خیر .

مثال های متعددی از راه های بی ارتباط وجود دارند که دلیل آن انحنای ملایم خیابان است که چون به احساس نمی آید موجب اشتباه می شود . تغییر شدید در جهت راه چون حدی بر یک قسمت از آن می نهد و یا نقطه ی مناسب و چشم گیری برای ایجاد ساختمانی مشخص بوجود می آورد ، ممکن است وضوح سیمای آن را بیشتر کند .

دلیل دوم عدم پیوند راه به بقیه ی شهر ، جدایی شدید آن از عوامل محیطی است که در آن ادامه می یابد . تحقیقات در باب نهادن علائم راهنمائی و رانندگی این نکته را معلوم داشته که چون شاهراه ها با محیط خود ارتباطی ندارند ، تصمیم به خروج از آنان برای رسیدن به مقصدی معین باید صرفا با توجه دقیق به علائم رانندگی صورت پذیر که توان فرساست و گاه موجب اشتباه می شود .خطوط راه آهن و تراموای زیر زمینی مثال هایی دیگر از عدم ارتباط راه با محیط خود هستند .

سیستم شطرنجی چون درک آن آسان است ، پیوند خیابان های قسمت مرکزی شهر را بوجود می آورد . برای بیشتر مصاحبه شوندگان حتی اگر پاره ای از خیابان ها را نمی شناختند ، آسان بود که فورا از خیابان های شطرنجی نقشه ای ترسیم کنند . اما چون سیستم شطرنجی در فواصلی معین تغییر جهت می دهد برای بسیاری از آنان ایجاد مشکل می کرد .

محل تقاطع راه ها نیز اهمیت فراوان دارد زیرا جایی است که شخص در ادامه دادن به راه مجبور به اتخاذ تصمیم است . اگر خیابان ها به صورت عمودی و افقی ادامه یابند و به زاویه ی قائمه یکدیگر را قطع کنند به تصور آوردن آنان در ذهن بسیار آسان می گردد .

تلاقی چند خیابان در یک نقطه به انواع زوایای ممکن و تلاقی چندین راه به فواصل کوتاه با میدانی که انحنای آن بی تغییر بماند ، وضعیت ناراحت کننده ای خواهد بود . اما تعداد خیابان های متقاطع تمام مساله نیست . حتی می توان یک پنج راهی را که خیابان ها به زاویه قائمه به آن وارد نمی شوند ، روشن و مشخص داشت در صورتی که فضا سامان یافته باشد و گره ای مشخص به وجود آمده باشد . بر خلاف ممکن است میدانی از تقاطع دو خیابان حاصل آید اما به دلیل بی شکلی آشکاری که دارد ساختمان و بافت خود را نشان ندهد .

مشکل دیگر که گاه ایجاد می شود آن است که راهی به دو شاخه منشعب شود و هر دو شاخه تقریبا به یک اندازه اهمیت داشته باشند ، این امر موجب می شود مردم یک شاخه را به جای دیگری اشتباه بگیرند .

در راه هایی که مصاحبه شوندگان معمولا با اتومبیل رفت و آمد می کنند ، عبور یک طرفه مشکلی به وجود می آورد .

مجموعه ای از چند خیابان را به شرط آن که رابطه ی آنان معلوم و مرتب باشد و آن را بتوان حدس زد ، ممکن است به صورت شبکه ای به تصور آورد . اما از جانب دیگر همین منظم بودن سیستم خیابان ها ، تمییز یکی را از دیگری مشکل می کند . منظم بودن خیابان ها به معنای بی رنگی و یکنواختی آن نیست .بسیاری از مصاحبه شدگان حتی اگر خیابانی منحنی و نا منظم بود ، بصورت هندسی و منظم مجسم می کردند و این نشان دهنده ی تمایل کلی ایشان بود که محیط خود را به صورتی منظم مشاهده کنند .

لبه : معمولا و نه همیشه لبه نیز یک عامل خطی است که مرز بین دو قسمت متفاوت است . قوی ترین لبه ها آن هایی هستند که نه تنها فورا به دیده می آیند ، بلکه فرمی پیوسته دارند و راه های عرضی را متوقف می دارد .

اگرچه پیوستگی و وضوح لبه ها از خصوصیات اساسی آن ها ست اما معنای این که لبه ای سیمایی قوی داشته باشد این نیست که نتوان به درون آن نفوذ کرد ، بسیاری از لبه ها بندهایی هستند که قسمت های مختلف شهر را به یکدیگر پیوند می دهند .

اغلب اوقات لبه ها ممکن است راه نیز باشند . هر جا که این نکته صادق باشد تحرک در لبه از عوامل اصلی سیمای آن می شود .

گاهی اوقات خیابان ها بیشتر از شاه راهها به عنوان لبه متصور می شوند ، چون به دیده ساکنین جزئی از تصویر عمومی شهراند . هرگاه چند لبه ی برجسته انحنا یا بند و یکدیگر را تلاقی کنند ، نتیجه ممکن است بسیار آشفته و گیج کننده باشد .

لبه ها مانند راه ها ممکن است معلوم دارنده ی جهت باشند .

محله : قسمت نسبتا بزرگی از شهر که واجد خصوصیات یک دست و مشابه باشد ، و ناظر عملا بتواند به آن وارد شود .  مظاهر یک محله را می توان همیشه از درون آن شناخت و گاه نیز ممکن است وقتی ناظر از کنار آن می گذرد یا به جانب آن می رود ، از بیرون به شناسایی آید .

اگر سیستم راه های شهر آشفته باشد ، محله می تواند واجد خصوصیاتی باشد که این نقص را جبران کند . این خصوصیات می تواند شامل سیمای  محله یا خصوصیات مذهبی و نژادی ساکنین آن باشد .

خصوصیاتی که سیما و پیکر محله ای را مشخص می کنند ، عواملی خاص آن محله هستند که ممکن است اجزاء بیشمار و متنوع داشته باشند : بافت محله ، فضای آن ، فرم آن ، اجزاء آن ، نمادها ، نوع ساختمان ها و …

گذشته از عوامل بصری عواملی دیگر نیز مانند سر و صدای موجود در شناخت محله ها موثراند . پاره ای اوقات آشفتگی محله ممکن است در شناخت آن موثر باشد .

تجانس معماری ساختمان های دو محله و یا شباهت زمینه ی تاریخی آن دو ممکن است باعث اشتباه شود .

شهر در صورتی واجد سیمایی قوی است که در آن پاره ای عوامل مشخص موجود باشد که در ذهن جایگزین شود . بیشتر اوقات چند علامت مشخص در سیمای شهر موجود است ، اما نه به اندازه ی کافی که واحد کامل مستقلی به وجود آورد . در این صورت اشخاصی که با شهر آشنا هستند ممکن است آن را بشناسند اما سیمای شهر از خود قدرت و تاثیری ندارد .

نباید فراموش کرد که عوامل اجتماعی در ایجاد تصویر شهر موثرند اما از دیده ی نو آمدگان به شهر پنهان است .

نام خیابان ها هم در شناخت محلات موثرند حتی وقتی که سیمای محله از خود قوتی ندارد و از بقیه قسمت های شهر متمایز نیست .

وقتی که عوامل نخستین در سیمای شهر موجود باشد و یا واحدی از شهر سیمایی مشخص داشته باشد ، درجه ی تجانس عوامل موجود در داخل آن اهمیت خود را از دست می دهد ، خاصه اگر پاره ای عوامل به طور متناوب در سیمای آن واحد تکرار شود .

مرز و حدود محلات ممکن است به انواع مختلف باشد : پاره ای از محلات به داشتن مرز و حدود مشخص معین و متمایزند . پاره ای نیز ممکن است حدودی غیر مشخص و نا مطمئن داشته باشند . دسته ی سوم محلاتی هستند که ممکن است اصلا مرز و حدودی مشخص نداشته باشند و محله ها در یکدیگر نفوذ یابند .

لبه ها ممکن است بیشتر باعث آن شوند که محله ها شهر را به ترتیبی نا منظم ، به قطعات بریده از یکدیگر تقسیم کنند .

محلاتی که هسته ای مشخص و قوی دارند ، اما هر چه از مرکز محله دور می شویم به تدریج تشخص سیمای خود را از دست می دهند ، نادر نیستند . این گره ها را می توان نقاطی مفروض دانست که خود محتوی بصری ندارند اما در به نظم در آوردن تصوری کامل از سیمای شهر موثرند .

پاره ای محلات مانند آدمیان تودار و در خود متمرکز هستند بی آن که به شهری که در آن واقع اند توجهی داشته باشند .پاره ای از محلات جدا افتاده اند و به تنهایی در قسمتی از شهر قرار گرفته اند . پاره ای محلات دیگر به یکدیگر مرتبط هستند . تضاد و در عین حال قرابت محلات به یکدیگر بر قدرت هر یک می افزاید .

گره : گره ها کانون هایی واجد اهمیت در شهر هستند که معمولا محل مقاطع راه ها و یا تجمع پاره ای خصوصیات بوجود می آیند و ناظر می تواند به درون آن ها راه یابد . بسته به مقیاس مورد نظر ، گره می تواند میدانی بزرگ یا قسمتی از شهر باشد یا حتی می توان تمام محله ی مرکزی شهر و یا تمام یک شهر را در نظر گرفت .

محل مقاطع خیابان ها و جاده ها و یا جائی که خطوط ارتباطی خاتمه می یابند ، برای ناظر اهمیت فوق العاده دارد و او را به خود می خواند زیرا در این نقاط باید تصمیم به تغییر مسیر بگیرد .

گره ها حتی وقتی بی شکل باشند و یا شکل مشخصی نداشته باشند در سیمای شهر واجد اهمیت اند .

ایستگاه های تراموای زیر زمینی را نیز باید گره هایی بشمار آورد که در نقاط تقاطع خطوط اصلی حمل و نقل بوجود آورده اند .

سیمای شهر نمی تواند دارای گره های متعدد باشد .

برای تشخیص یک گره صرفا وجود یک فرم فضایی خاص لازم نیست ، اما اگر فضا فرم یا فرم هایی داشته باشد ، تاثیر آن شدید تر می شود .

پاره ای گره ها حدود مشخصی دارند و پاره ای دیگر نه .

گره ها مانند محلات ممکن است تودار به این معنی که وقتی شخص مثلا در داخل یک میدان و یا حول و حوش آن است کمتر می تواند به آسانی جهات اصلی را بیابد ، و یا صریح و نمایان باشند .

میدان سان مارکو ونیز را به راستی باید گره ای به شمار آورد که هم بسیار متنوع است و هم مظاهر جالب فراوان دارد که در تضادی آشکار با کوچه های باریک و پر پیچ و خم اطراف خود قرار می گیرد .

نشانه : نشانه ها را می توان عواملی در نظر گرفت که برون آن ها به دیده ی ناظر می آید و مقیاس آن ها ممکن است بسیار متفاوت باشد .

اکنون بیشتر مردم با تکیه بر نشانه ها بر نقشه ی شهر تسلط می یابند . از خصوصیات مشخصه ی نشانه ها بی نظیر بودن آن هاست .

اگر نشانه ها فرمی واضح داشته باشند ، اگر با زمینه خود متضاد باشند و اگر محل آن ها بر اطراف غالب و مسلط باشد ، احتمال بیشتری هست که بر آن معنائی متصور شد .

زمینه ای که در آن نشانه ای متمایز می شود لازم نیست محدود به اطراف نزدیک آن نشانه باشد .

در پاره ای موارد عواملی ممکن است صرفا به دلیل تمیز بودن خود در شهری کثیف و یا به صرف نو بودن در شهری قدیمی به عنوان نشانه در ذهن مردم جای گیر شوند .

اگر فضایی که عاملی معماری در آن قرار گرفته بر محیط اطراف خود غلبه داشته باشد آن عامل می تواند به دو طریق به صورت نشانه ای جلوه گر شود . نخست آن که عامل از نقاط بسیار مرئی باشد یا آن که با عوامل نزدیک خود کنتراست داشته باشد .

اگر نشانه ای در محل تقاطع چند راه واقع شود بر قدرتش می افزاید . فعالیت هایی که در عاملی از شهر صورت می پذیرد ممکن است آن را به صورت نشانه ای جلوه گر سازد ، حتی اگر آن عامل از لحاظ بصری بر جسته و قابل توجه نباشد .

هر گاه عاملی از نظر تاریخی قدمت داشته باشد ، واجد علامتی مشخص باشد و یا معنائی بر آن متربت باشد بر ارزش آن به عنوان نشانه می افزاید . تنها کسانی که با شهر چندان آشنا نیستند ، در به نظم در آوردن شهر و در انتخاب راه برای حرکت در شهر از نشانه هایی که از دور مرئی هستند به میزان بسیار کمک می گیرند . نشانه های دور تنها برای جهت یابی کلی در شهر یا به عنوان نمادی که این جهت را مشخص دارد مورد استفاده قرار می گیرند .

گنبد معروف فلورانس مثالی بارز از نشانه در منظره ی عمومی و سیمای شهر است .

در سه شهری که مورد مطالعه قرار گرفتند از نشانه هایی که فقط از مسافتی محدود قابل رویت بودند بیشتر استفاده می شد . عوامل مختلف ممکن بود به عنوان نشانه مورد استفاده قرار گیرند و این نکته بیشتر بستگی به آشنایی ناظر با محیط خود داشت ، تا خود عوامل . گاهی صدا و بو ، تاثیر نشانه ها را بیشتر می کردند اما خود به خود عواملی نبودند که نشانه ای بوجود آورند .

نشانه ها ممکن است گاه عوامل مستقل باشند و هیچ عامل دیگری بر تاثیر آنان نیافزاید . چنین نشانه هایی ضعیف اند چون ممکن است به سهولت از دیده بگریزند . بیشتر اوقات نشانه های کوچک به صورت دسته جمعی به ذهن مصاحبه شوندگان می آورند و وجود هر یک دیگری را تقویت می کرد .

استفاده از نشانه هایی که به دنبال یکدیگر ردیف شده و تسلسلی دارند ، شیوه ای معمولی برای مردم در رفت و آمدشان در شهر باشد . لازم است تسلسل نشانه ها پیوستگی داشته و فاصله ی بین آن ها طولانی نباشد ، البته گاه ممکن است بین چند نشانه ی ردیف هم گره ای موجود باشد که در واقع در این مورد باید آن را نشانه ی موثرتری به شمار آورد ..

روابط موجود بین عوامل سیمای شهر :

ترکیب عوامل سیمای شهر ممکن است تاثیر آن ها را بیشتر کند و یا ممکن است تناقضی بین آن ها بوجود آورد که اثر هر یک را خنثی گرداند . به عنوان مثال اگر نشانه ای در جائی مناسب در هسته ی مرکزی شهری قرار گیرد بر قدرت و ثبات آن می افزاید و بر عکس اگر در خارج هسته قرار گیرد ، ممکن است سبب گمراهی شود . خیابانی وسیع چه به عنوان راه و چه به عنوان لبه ، ممکن است به داخل محله ای نفوذ کند و آن را بیشتر به دیده آورد اما در عین حال تاثیر محله را زائل کند.

راه ها ، روابطی نزدیک با سایر عوامل شهر دارند . گره های موجود در محل تقاطع راه ها ، موجب تقویت تاثیر راه ها می گردند . گره ها نیز با نشانه ها تاثیرشان بیشتر می شود . همچنین هویت راه ها نه تنها از فرم خود آنان یا گره ای که در محل تقاطع با راه های دیگر بوجود آمده ، بلکه از محله هایی که ممکن است از میان آنان بگذرند و یا نشانه هایی که در کنار آنان قد بر افرازند .

تمام عوامل سیمای شهر مجتمعا بر ذهن ناظر اثر می گذارند و در ایجاد تصویر در ذهن وی موثرند.

تغییر تصاویر :

به نظر می رسد هر محیطی از شهر تنها یک تصویر جامع نداشته باشد که همه ی سیمای محیط در آن منعکس باشد . بلکه دسته ای تصاویر که به هم مربوط اند و مرحله به مرحله دامنه ی آن وسعت می یابد .

گسترش تصاویر در محیطی پیچیده از مرحله ای به مرحله ی دیگر لازم به نظر می رسد اما برای ناظری که می خواهد این تصاویر را در ذهن سامان دهد ، خود مشکلی ایجاد می کند .

تصاویر نه تنها با تغییر اندازه محیط مورد مشاهده بلکه بسته به نقطه دید ناظر و ساعات مختلف روز یا فصول سال ، تغییر می یابند . اما در هر حال باید میان تصاویر مختلف پیوستگی موجود باشد .

ناظر باید تصویر ذهنی خود را با تغییراتی که در محیط اطراف وی صورت می پذیرد انطباق دهد . ثبات پیوستگی ممکن است با حفظ پاره ای خصوصیات صورت پذیرد .

برای حفظ تسلسل تصویر چندین راه موجود است :

الف : بیشتر اوقات تصاویر در امتداد راهی که ناظر با آن آشنا است و سپس به صورت انشعاب هایی از این امتداد ، شکل و توسعه می یابند .

ب : ممکن است نقشه ی برداشت تصاویر ناظر را نخست به صورت شکلی که حدود معین در او ترسیم کرد و سپس آن را به جانب مرکز کامل کرد .

پ : پاره ای مصاحبه شوندگان نخست مظاهر مشخص نقشه و سپس اجزاء آن را رسم کردند .

ت : پاره ای اندک نقشه را به صورت تعدادی ناحیه ی مجاور ترسیم کردند و سپس اجزاء آن را معلوم داشتند .

ث : چند تن نیز نقشه را با ترسیم هسته ای که با آن آشنا بودند آغاز کردند .

تصاویری که به طریق بالا حاصل می آید نقشه ای دقیق از وضع موجود نیست . تصاویر گاه از واقعیت به دور بودند ولی نکات اصلی در آن ها حفظ شده بود و تسلسل نقاط مختلف معمولا صحیح بود .

کیفیت تصویر :  تراکم نقاط مختلف یعنی میزانی که اجزاء هر تصویر معین می گردد ، در نقشه های مختلف متفاوت بود .تفاوت دیگر این بود که محتوی بصری پاره ای عوامل کاملا حفظ شده بود اما پاره ای دیگر فقط نکات کلی را نشان می داد . البته باید متذکر شد که تصویری روشن و زنده ، الزاما متراکم نیست و نیز یک تصویر گاه ممکن است هم متراکم باشد و هم مجرد .

می توان تصاویر را بر حسب کیفیت بافت یعنی نحوه ای که اجزاء تصویر نظام یافته اند متمایز کرد .                                                                                                                                   در چهار مرحله ممکن است بتوان بر دقت بافت افزود :

الف : عوامل مختلف به صورت جداگانه به تصویر آمده باشد و بین آن ها هیچ ارتباطی موجود نباشد . در این موارد حرکت بدون استفاده از اشارات و علائم ، غیر از آن ها که در تصویر موجود بود ، غیر ممکن بود مگر آن که تمام اجزاء دوباره در ذهن مجسم می گشت .

ب : در پاره ای دیگر از تصاویر موقعیت ساختمان ها اهمیت می یافت :

اجزاء آن از هم جدا بودند اما ارتباط آنان تا حدی معلوم بود . در این حالت حرکت با جستجو و یافتن جهات اصلی میسر است که لازم آن یافتن ارتباط صحیح بین دو عامل و تخمین مسافت تقریبی بین آن دو است .

پ : در بیشتر موارد اجزاء به یکدیگر مرتبط بودند اما به شیوه ای انعطاف پذیر و متغییر . تسلسل عوامل در ذهن موجود بود اما رابطه ی بین آن ها ممکن بود کاملا صحیح نباشد .

ت : اگر تعداد رشته های ارتباط عوامل مختلف افزایش یابد ، تصویر سختی و استحکام می یابد اما انحرافات در آن باقی می ماند . با استفاده از چنین نقشه ای شخص به اختیار خود می تواند نقاط مختلف را به هم مرتبط کند .

تصاویری که پاره ای از ناظرین در ذهن داشتند هر یک از دسته هایی از عوامل کامل و اجزاء آن بودند که با نکات کلی آغاز شده و ویژگی ها را شامل می گشتند . هر گاه بین عوامل ارتباط و پیوندی لازم بود ، پلی به صورت نکات کلی از یک عامل آغاز می گشت و دوباره به ویژگی های عامل دیگر می رسید . این نوع تصاویر را تصاویر مرحله ای می نامیم . در پاره ای دیگر از تصاویر اجزاء تصویر به تسلسل در طول زمان به یکدیگر ارتباط و اتصال می یافتند و مانند آنکه از آن ها فیلم برداری شده باشد متحرک و جاری بودند که این نوع تصاویر را مستمر می نامیم .

می توان نتیجه گرفت تصاویری بیشتر معتبر اند که به نزدیکی بیشتر قسمت بزرگی از سیمای شهر را مصور می دارند و آن ها را می توان به صورت مرحله ای و یا مستمر به دنبال یکدیگر نهاد .

بخش چهارم : فرم شهر

باید شهرهای تازه ی خود را به قسمی بسازیم که سیمایی نمایان داشته باشند ، برای انجام این امر ساکنین شهر روشی اتخاذ کنند که عرصه ی زندگی ایشان را فرم هایی بخشد که به دیده نشیند و نظام آن در مراحل گوناگون در زمان و در فضا میسر باشد و معرف زندگی شهری گردد .

بسیاری از اشیاء که ما معمولا زیبا می نامیم ، اشیایی هستند که بر آن ها فقط یک مقصود مرتبت است ، اما بر شهر چندین مقصود مرتبت است و شهر نظامی متغییر دارد . شکل کامل و بافت نهایی برای شهر هم غیر محتمل است و هم نا مطلوب . فرم شهر باید موقتی باشد و بتواند با تغییر مقاصر و تصور ساکنین شهر تغییر یابد .

وظایفی اساسی بر شهر مرتبت است که فرم شهر ممکن است بتواند معرف آن باشد . اگر محیطی به نمایانی نظام یابد و سیمائی متشخص به دست آورد ، ساکنین آن می توانند امیدها و امیال خود را با آن پیوند دهند .

می توانیم از فلورانس نام ببریم که در بسیاری مردم علاقه ای بسیار نسبت به خود به وجود آورده کم در زندگی در محیط چنین شهری به تجربه آدمی عمقی تازه می دهد .این شهر در ادوار گوناگون ، شرایط اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی خاص خود را داشتند و مظاهر این شرایط در سیمای شهر مشهود است . اما شهر نمایان ویژه ای دارد . در جنوب شهر نواحی روستایی تضادی آشکار بوجود می آورد . عاملی از تمام نقاط شهر مرئی است و در جهت یابی مورد استفاده قرار می گیرد گنبد بزرگ دوموئو است که نمادی برای شهر محسوب می شود . شهر مرکزی خاصیت محله ای دارد . در این قسمت گره های قومی موجود است که سیمای مشخص آنان را استفاده ای که بر آنان مرتبت است یا طبقه ی از مردم که از آنان استفاده می کنند ، تقویت می کند . قسمت مرکزی شهر مملو از نشانه هاست .

فلورانس شهری است غیر معمولی و در جهان بی نظیر است . اگر چه گران شهر در جهان پدیده ای بی نظیر نیست اما در هیچ نقطه جهان گران شهری موجود نیست که مظاهر بصری آن قومی و بافت آن واضح و روشن باشد . در این صورت سئوالی که مطرح است این است که آیا وجود گران شهری با چنین خصوصیات ممکن است ؟

طرح کردن راه ها :

افزودن بر نمایانی شهر معنایش آن است که بافت و سیمای آن به آسانی قابل روئیت باشد .

راه ها موثر ترین وسیله ای هستند که بر اساس آن می توان مجموعه ی پیوسته ی شهر را به نظام آورد . راه های اصلی باید کیفیتی خاص مانند تمرکز پاره ای فعالیت ها در امتداد راه ، کیفیتی فضایی ، جنس خاص مصالح مورد استفاده در کف خیابان ها و نمای ساختمان ها و … داشته باشند که آن ها را از اطراف خود متمایز کند . این خصوصیات باید چنان در راه ها بوجود آید که به آنان پیوستگی دهد . پیوستگی ممکن است با عواملی که واجد ریتم اند نیز حاصل آید .

اگر ناظر از یک راه به تکرار عبور کند پیوستگی تصویر آن راه در ذهن ناظر افزایش می یابد . سلسله مراتب بصری جدا کردن عوامل اصلی سیمای شهر و وحدت دوباره ی آن ها در ذهن بسته به اهمیت آن هاست که اساس و اسکلت تصویر شهر را بوجود می آورد .

مسیر حرکت باید جهتی روشن داشته باشد البته اگر پیچ خیابان به زاویه ۹۰ درجه یا نزدیک به آن باشد و جهت اصلی خود را از دست ندهد باز می تواند از همین وضوح بر خوردار باشد .

دوم به هنگام حرکت در راه ها برای آن ها جهتی قائل می شوند . در طرح راه ها باید توجه شود که نقاط انتهایی در آن ها بوجود آید و دو جهت مقابل در یک راه خصوصیات مشابه نداشته باشند .

اگر موقعیت شخص را در امتداد راه بتوان معین کرد نه تنها جهت راه مشخص می گردد بلکه مقیاس آن نیز معلوم می شود . وقتی حرکت همراه با توجه عابر به سیمای شهر باشد ، هنگامی که وی برای خود مقاصدی فرعی مفروض می دارد ، به آن ها می رسد و از آن ها عبور می کند ، حرکت وی واجد معنی می شود .

کیفیت کینستتیک راه : احساس این که شخص در امتداد آن در حرکت است ، بر ناظر تاثیر می گذارد . راه را می توان بر قسمی طرح کرد که تاثیر پرسیکتیو متحرک آن بیشتر شود . چنین طرحی برای ناظر تجربه ای پیوسته بوجود می آورد .

اگر راه یا مقاصد آن در معرض دید قرار گیرد ، تصویرش موثر تر به دیده می آید . ممکن است در راه نشانه هایی موجود باشد که وجود آن را به وضوح بیشتر به دیده آورد . اگر راه زنده و واجد عوامل محرک باشد ، تغییر آن بر حواس آدمی آسان تر است . اگر راه وجود عوامل شهری دیگری را بر ناظر آشکار کند بر تجربه ی ناظر می افزاید .

معمولا راه ها شریان های بافت هر شهر را بوجود می آورند . نقاط مهم در این بافت تشکیل می شود از محل تقاطع راه ها ، محل اتصال آنان و جایی که برای انتخاب مسیر شخص ناچار به تصمیم است . اگر این نقاط مهم به آسانی به تصور ناظر آید ، ناظر تصویری رضایت بخش از بافت شهر در ذهن خواهد داشت .

اگر بیش از دو خیابان در نقطه ای با یکدیگر تلاقی کنند معمولا به تصور آوردن آن آسان نیست . سیستم راه ها باید از سادگی بر خوردار باشد البته نه از نظر شکل هندسی راه . راهی که شکل هندسی خاصی نداشته به شرط آن که راه های فرعی به زاویه ی قائم آن را قطع کند بر راهی با شکل هندسی منظم که راه های فرعی به وضعی مبهم آن را قطع کرده اند ، مرجح است . اگر راه های فرعی به توازی یکدیگر راه اصلی را قطع کرده باشند یا به قسمی که دو انتهای دوکی شکل برای راه اصلی بوجود آورند و یا اگر راه های اصلی به یک ، دو و یا سه شاخه تجزیه شوند و یا به صورت ۴ ضلعی یکدیگر را قطع کنند و یا در چندین محور مختلف به یکدیگر پیوند یابند ، سادگی مورد نظر حاصل می شود .

طرح سایر عوامل : به ها نیز مانند راه ها باید در تمام طول خود واجد پیوستگی فرم باشند . سیمای لبه ها اگر واجد خصوصیات شخص باشند و دو محله نزدیک به یکدیگر را پیوند دهند ، قدرت و شدت می یابد . خاصه وقتی که دو محله ی مجاور یکدیگر سیمایی متضاد ندارند لازم است دو جانب لبه موجود بین آن دو با یکدیگر متفاوت باشد .

اگر لبه ای مهم با چندین عامل بصری و خطوط ارتباطی به بقیه شهر مرتبط شده باشد ، عاملی در شهر می شود که تمام اجزاء شهر به آسانی بدان پیوند می یابند . یک راه برای آن که نمایانی لبه ای افزایش یابد این است که رسیدن به آن به آسانی میسر باشد .

خصوصیت اصلی نشانه ای موثر آن است که سیمایی منحصر بفرد داشته باشد و با متن و زمینه ی خود در تضاد نشیند . نباید پنداشت که نشانه حتما باید شی ای بزرگ و حجیم باشد اما محل آن اهمیت فراوان دارد .

هر جا که خطوط ارتباطی تغییر مسیر دهد جایی است که از نظر بصری اهمیت فراوان دارد .

نشانه سیمایی قوی تر خواهد داشت اگر در طول زمان یا از مسافتی بعید به دیده آید .

اگر نشانه با تمرکز چند عامل یا چند خصوصیت دیگر همراه باشد بر قدرت تصویر می افزاید . اگر گره حد و مرزی مسدود داشته باشد مشخص تر است و دامنه ی آن در هر جانب پراکنده نمی شود .

اگر گره در جایی به وجود آید که در آن تغییر جهت در خطوط حمل و نقل صورت می پذیرد و یا در نقطه ای که شخص برای انتخاب جهتی تازه در مسیر خود ناگزیر به تصمیم است بیشتر مورد توجه قرار می گیرد .

اگر وجود گره ها در نواحی اطراف به قسمی به احساس آید می توانند از طریق تشعشع محلات وسیع اطراف خود را به نظام آورند . هنگامی که راه های شناخته شده به گره ای واضح وارد شود ارتباط با بقیه قسمت ها نیز می تواند در ذهن مجسم گردد .

ممکن است دسته ای گره را چنان با یکدیگر مرتبط کرد که بافتی پیوند یافته بوجود آید ، و یا آن که گره ها را طوری ساخت که هر یک از داخل دیگری به دیده آید و یا ممکن است راه یا لبه ای مشترک همه ی آن ها را به هم پیوند دهد .

محله ای از شهر جایی است که در آن پاره ای خصوصیات مشابه موجود باشند و این خصوصیات در سراسر محله ادامه می یابند و هر جا که محله پایان می یابد ، قطع می شوند . هر چه این وجه تشابه بیشتر باشد محله وحدت بیشتری می یابد .

اگر شباهت عوامل جسمی یک قسمت از شهر با یکدستی نوع استفاده از آن قسمت و موقعیت آن همراه شود ، تاثیر آن اشتباه ناپذیر خواهد بود .

کیفیات فرم :

۱-متمایز بودن یا روشنی زمینه ی عوامل شهر :

وضوح حدود عوامل شهر ، بستگی ، تضاد در نما ، فرم ، پیچیدگی ، اندازه ، استفاده ، شدت آن ، موقعیت فضایی عوامل شهر ، کیفیاتی هستند که به عوامل شهر شخصیت و هویت می دهند .

۲-سادگی فرم :

روشنی و سادگی فرم تا حدی که به فرم های هندسی تقریب یابد با وضوح اجزاء . ناظر فرم های پیچیده را به صورتی ساده در ذهن خود مجسم می دارد حتی اگر این تغییر اشتباه و مزاحمتی ایجاد کند و استفاده از عامل را غیر ممکن سازد .

۳-استمرار :

مداومت لبه یا نمای عوامل شهر ، تکرار عواملی از سیمای شهر ، در کل سیمای شهر ، به تناوب به قسمی که ریتمی به وجود آید ، مشابهت عوامل ، هم آهنگی نما ، فرم یا استفاده ای که بر عوامل شهر متربت تواند بود .

۴-تسلط و غلبه داشتن :

تسلط و غلبه یک جزء عامل بر اجزاء دیگر به سبب اندازه و شدت استفاده ی آن به قسمی که در کل سیمای عامل و در میان دسته ای از عوامل نقش اصلی یابد . در این کیفیت عوامل غیر لازم حذف می گردد .

۵-روشنی نقاط تجمع ( مفاصل ) :

مفاصل و مرزهای عوامل شهر باید به خوبی قابل روئیت باشند و رابطه و پیوستگی اجزاء باید کاملا واضح و روشن باشد .

۶-تنوعی که جهتی خاص را معلوم دارد :

عدم تقارن ، تغییری که به درجات و در مراحل مختلف صورت پذیرد و عواملی که انتها و ابتدای راه یا محله ای را از یکدیگر متمایز سازد و یا ترتیبی که جهات اربعه را مشخص دارد .

۷-عرصه ی دید :

کیفیاتی که دامنه و تاثیر و نفوذ دید را عملا و یا به وسیله پاره ای نمادها افزایش می دهد ، شامل درون نمایی ، عدم انطباق ، ویستا و پانوراما که عمق دید را افزایش می دهد ، آراستگی و وضوح اجزای عوامل ، تقعرو اشاراتی که با استفاده از آن می توان عواملی را روئیت کرد که در غیر این صورت به دیده نمی آیند .

۸-آگاهی بر حرکت :

کیفیتی که حرکت بالفعل و یا بالقوه ی ناظر را به احساس خود وی آورد . وسائلی که روشنی شیب ها یا منحنی ها و یا نفوذ یافتن فرم ها را در یکدیگر موجب شود ، تغییر مناظر را که به سبب تغییر موقعیت ناظر حاصل شده به احساس وی آورد ، ثبات و پیوستگی جهت یا تغییر آن را متضمن شود یا تناوب پاره ای عوامل را که در طی حرکت تکرار می شوند به دیده آورد . چون مردم شهر را در ضمن حرکت احساس می کنند این کیفیات اساسی هستند .

۹-عوامل گروهی زمانی :

عواملی که در طول زمان به احساس می آیند شامل پیوندهای ساده ای که قدم به قدم به دیده می آیند و به عوامل پیشی و بعدی خود صرفا بافته شده اند و یا عواملی که در طی زمان بافتشان مرئی می گردد و ماهیتی ملودیک دارند . تسلسل ساده بسیار مورد استفاده قرار می گیرد خاصه در امتداد راه ها . تسلسل ملودیک به ندرت موجود است اما اگر مورد استفاده قرار گیرد ، اهمیت فراوان تواند داشت . آنچه در این جا به دیده می آید حاصل ترکیب عوامل است و نه خود آن ها .

۱۰-نام ها و معانی :

خصوصیات غیر جسمی که ممکن است بر نمایانی عوامل بیافزایند . اگر اسماء به ترتیب حروف الفبا مرتب شده باشند به درک ساختمان عوامل شهر کمک می کنند .

هیچ یک از این کیفیات به خودی خود موثر نیست . وقتی تنها یک کیفیت موجود باشد و یا وقتی کیفیات ضد و نقیض موجود باشد نتیجه کلی ممکن است ضعیف گردد . نکته ی دیگر آن که گاهی تکرار و تاکید بر پاره ای عوامل لازم است .

مجموعه ی عوامل :

ترکیب پنج عامل که شرح داده شده است که تصویری زنده و استوار بوجود می آورد . با تسلط بر خصوصیات این عوامل می توان مجموعه ای طرح کرد که واجد تسلسل باشد و اجزاء آن تنها در زمینه ای که قرار دارند و همراه با سایر اجزاء به احساس آید . اگر قرار است ده نشانه در امتداد راهی قرار گیرند باید هر کدام از آن ها با نشانه ای که در مرکز شهر است متفاوت باشد .

فرم ها باید چنان طرح شوند که سیمای اجزاء مختلف شهر را رشته ای پیوسته به یکدیگر مرتبط دارد . و این پیوستگی نباید تحت تاثیر شرایط باشد . مراد این نیست که تصویر عامل باید در هر صورت به یک وضع بماند بلکه باید صور مختلف یک تصویر در موقعیت های مختلف خصوصیات آن را بیشتر تقویت کند .

پیچیدگی شهرهای امروز نه تنها استمرار را در سیمای خود لازم می آورد بلکه به سبب تنوع و تضادی که در عوامل مختلف ممکن است موجود باشد ، خصوصیاتی دارد که دلنواز است . کنتراست و تنوع عوامل اگر در رابطه با یکدیگر قرار گیرند ، افزون خواهد گشت و بر تشخص خصوصیات هر عامل خواهد افزود . یکی از نقش های مهم محیطی که مظاهر بصری نیکو دارد آن است که به عنوان عاملی هادی و محرک ، تفحصات تازه را موجب شود . اگر بافت و اساس محیط جوامع انسانی مرئی و روشن باشد و اجزاء آن واجد خصوصیات مشخص ، تفحص و مشاهده ی آن هم آسان تر می شود و هم مطلوب تر . اگر کتابخانه ها و مراکز عمومی سیمائی آشکار داشته باشند موجب توجه شده و مورد استفاده ی بیشتر مردم قرار می گیرد .

وضع طبیعی زمین به اندازه گذشته در نمایانی سیمای شهر موثر نیست . نواحی شهر نشین در عصر حاضر خصوصیاتی دارند که به دست بشر فراهم آمده و اغلب خصوصیات طبیعی زمین را تحت تاثیر قرار می دهند . مضافا به این که هر چه شهر وسعت می یابد عوامل طبیعی موثر ، آن هایی می شوند که بزرگتر و اساسی ترند .

با این همه نباید وضعیت زمین و عوامل طبیعی را در تقویت سیمای شهر نادیده انگاشت .

شهر برای شمار زیادی از مردم با زمینه های فکری متفاوت و متعلق به طبقات و اقشار گوناگون ساخته می شود . پس طراح باید شهر را به قسمی طرح کند که در آن راه ها ، لبه ها ، نشانه ها ، گره ها و محله ها به انواع و اقسام مختلف موجود باشد . در این صورت ناظرین مختلف عوامل مطلوب خود را خواهند یافت . محیط جوامع انسانی باید از نظر بصری تا اندازه انعطاف پذیر باشد . اگر برای رسیدن به مقصدی تنها یک راه موجود باشد ، اگر فقط چند کانون موجود باشد و اگر محله ها به خشکی از یکدیگر جدا شده باشند تنها به یک صورت می توان شهر را در ذهن مجسم داشت که در این صورت نمی تواند جوابگوی احتیاجات و تمایلات تمام مردم باشد .

می توان فرض کرد که اگر مردم در رسیدن به مقصد خود تعداد بسیاری راه در اختیار داشته باشند که همه واجد بافت مناسب و سیمائی مشخص باشند ، یا اگر چندین لبه در عین آن که هر یک سیمائی مشخص دارد حدشان از یکدیگر در گذرد ، به قسمی که مردم بتوانند محلات مختلف را بنا به سلیقه و احتیاج خود در ذهن متصور شوند ، نوعی آزادی حاصل می شود .

گره ها نیز در مرکز شهر قوت بیشتر دارند و می توانند در اطراف شهر پراکندگی و آزادی یابند و از این رو بر محلاتی که حدودی معین دارند و با تغییر شکل محله اساس آن ها قنرلزل می گردد ، مرجع اند .

حفظ پاره ای فرم های بزرگ کلی اهمیت فراوان دارد اما در چهار چوبی که این عوامل بوجود می آورند باید آزادی و نرمش موجود باشد و بافت ها و اشارات تعدد و تنوع داشته باشد .

فرم گران شهران :

افزایش وسعت گران شهران امروز و افزایش عبور و مرور مسائلی تازه در مشاهده ی مظاهر بصری این شهر ها بوجود می آورد . نمایانی کامل تصویر ناحیه ای وسیع معنایش این نیست که شدت نمایانی تصویر در تمام نقاط یکسان باشد . هر قسمت چه موثر و شدید و یا خنثی باید سیمایی روشن داشته باشد و به وضوح به تمامی قسمت های دیگر پیوند یافته باشد .

دو شیوه در ترکیب این نواحی موجود است . یکی آن که تمام ناحیه مرکب از عواملی ثابت باشد که بسته به اهمیت خود سلسله مراتبی داشته باشند . شیوه ی دوم استفاده از یک یا دو عامل بسیار بزرگ است که عوامل کوچکتر بسیار تابع آن باشد . به نظر می رسد هیچ یک از این دو شیوه نتواند کاملا جوابگوی مساله باشد .

هر پیوند باید از نظر بصری دارای دو جنبه ی مختلف باشد : هم کلی باشد و هم جزئیات را مشخص دارد . حتی اگر نکات کلی رابطه مستقیم با پیوند نداشته باشند .

تاکید بر یک عامل اصلی بزرگ ، فورا ارتباط اجزاء محیط را به دیده می آورد اما هر چه اندازه ی یک محیط افزایش یابد این امر مشکل تر می شود .

مطالعه ی روش های موجود در بررسی و مشاهده ی نواحی وسیع شهریت یافته ما را به روشی که در آن تسلسل موجود است و عامل زمان مرعی می گردد ، رهنموم می شود .

با ایجاد تسلسل در عوامل سیمای شهر ممکن است تا اندازه ای مسئله دو جانبه بودن را حل کرد اما مسئله این است که چگونه می توان ترتیب این تسلسل را حفظ کرد .

عوامل شهر باید در امتداد یک خط حرکت سامان و نظام یابند و یک ناحیه بزرگ شهری مرکب از شبکه ای از این خطوط سامان یافته ی واجد تسلسل باشد .

در سیستم شطرنجی تسلسل باید در سراسر شبکه در چهار جهت موجود باشد . حتی ممکن است بتوان ترکیبی از نقاط متضاد در امتداد راه ها به وجود آورد یا تسلسلی از خطی به خطی دیگر ، اما حتی این شیوه دینامیک در به نظام در آوردن و ترکیب شبکه ای از عوامل به هم پیوسته مسلسل ، کمال مطلوب نیست .

شاید چنین مجموعه ای اصولا نتواند وجود داشته باشد . در این صورت شیوه های دیگری که در سامان دادن نواحی بزرگ توصیف شد به اعتبار خود باقی می مانند .

مراحل مختلف طرح :

همه ی نواحی شهر نشین هم دارای بافت و هم دارای هویت اند . اگر خلاف این نکته صادق بود اصولا غیر قابل سکونت بود . مسئله ای که اغلب با آن روبرو هستیم به نظام در آوردن و شکل دادن تازه به محیطی است که هم اکنون موجود است .

به هنگامی که شهر به میزانی وسیع گسترش می یابد مسئله طراح ایجاد سیمایی کاملا تازه است.

شکل دادن و یا شکل دادن دوباره به عوامل شهر باید بر اساس نقشه ای صورت پذیرد که آن را نقشه ی بصری می نامیم . تهیه ی این نقشه ممکن است با تجزیه و تحلیل فرم حاضر شهر و تصوری که مردم از آن در ذهن دارند ، آغاز شود . با استفاده از این تجزیه و تحلیل به عنوان زمینه کار ، اما نه عاملی که خود ایجاد محدودیت کند ، طراح می تواند نقشه ای بصری برای شهر بوجود آورد که هدف از آن تقویت تصویر ذهنی مردم از سیمای شهر بوده و معطوف روابط عوامل ، روئت آن ها در عین حرکت ، پیوستگی همه آنان در مجموعه ای که واجد یکپارچگی کامل و نمایانی فرم است ، باشد . تغییرات عمده در جسم شهر تنها برای زیبا گردانیدن آن ممکن است توجیه نا پذیر باشد اما نقشه ی بصری می تواند در سامان دادن تغییراتی جسمی که به دلایل دیگر صورت می پذیرند ، موثر باشد . امری که باید صورت پذیرد تا فرم بصری مطلوب در شهر حاصل آید می تواند شامل قسمت بندی کل شهر ، مشاوره درباره محل تاسیسات جدید و قانع کردن مردم و تاثیر بر طرح آن ها در مطابقت با نقشه بصری باشد .

مقصود نهایی از این نقشه معین داشتن شکل جسمی شهر نیست ، بلکه ایجاد کیفیتی است که تصویری مطلوب از سیمای شهر در ذهن مردم بوجود آورد . برای بهبود این تصویر لازم است چشمان ناظر دیدن بیاموزد . افزودن بر توجه ناظر در مشاهده ی سیمای شهر و غنی گردانیدن تجارب وی یکی از ارزش هایی است که صرف کوشش برای ایجاد فرمی تازه برای سیمای شهر می تواند به همراه آورد .

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0