واندالیسم

مقدمه و طرح مساله

در عصرحاضرخشونت و پرخاشگری به یکی از مسایل اجتماعی مهم و درخور توجه جوامع تبدیل شده است. افراد و گروه‌های زیادی به دلایل و بهانه‌های گوناگون با درگیر شدن در فرآیندهای خشونت‌آمیز آسیب‌های فراوانی را به خود و سایرین وارد می‌کنند. پدیده خشونت جمعی در زمان‌ها و مکان‌های دیگری و گاه در ابعادی بسیار گسترده‌تر بروز می‌کند که نتیجه آن، تخریب اموال عمومی، صدمات جانی و مالی افراد ماجراجو و حتی بی‌طرف و یا عابران و غیره است. از این رو، شناخت همه جانبه پدیده خشونت، بویژه از ابعاد روان‌شناسی اجتماعی و جامعه‌شناختی، به منظور دستیابی به راهکارهای اصولی برای پیشگیری و نیز کنترل آن از دغدغه‌های اساسی جوامع دموکراتیک است.

تحقیقات زیادی حاکی از آنست که وجود یک عامل ریسک(Risk Factor)در یک فرد به تنهایی نمی‌تواند موجب بروز رفتار ضد اجتماعی و خشونت بار بشود. عوامل متعددی لزوماً باید با هم ادغام شوند تا در یک دوره زمانی مربوط به رشد فرد و تحول به دوره بلوغ و بزرگسالی رفتار وی را شکل ویژه‌ای بخشند.عوامل ریسک به عواملی اطلاق می‌شوند که شواهد قوی برای ارتباط علمی آنها با یک مساله یا پدیده خاص عواملی چون: بیکاری و فقدان درآمد کافی برای زندگی، بویژه برای تامین امکانات ورزشی، تفریحی، و گذران سالم اوقات فراغت برای نوجوانان و جوانان که نیاز مبرم و انکار ناپذیری برای آن به مانند نیاز گیاه به آب، دارند، و یا شرایطی چون غربتی بودن، طرد شدگی، اخراج از مدرسه و یا اجبار در ترک تحصیل، احساس بی عدالتی/بی قدرتی اجتماعی، نبود خانواده حمایت گر و قابل اتکا، احساس محرومیت/ناکامی در برآورده شدن خواسته ها و آمال کوچک و بزرگ و عواملی نظیر اینها می توانند فرد را در مسیر حوادث و شرایط نامطلوب و خطرآفرین قرار دهند. بویژه اگر الگوهای یادگیری اجتماعی و گروه های نقش آفرین مناسبی در اختیار نباشد، احتمال الگوپذیری و مدل سازی منفی و ناسالم برای جوان فراهم تر می شود و زمینه مناسبی برای رفتارهای نابهنجار و ضد اجتماعی فراهم می گردد. عصیان روزافزون انسان، به خصوص نسل جوان، نه تنها نشان دهنده احساس اجحاف و درماندگی توأم با خشم، پرخاشگری و آشوبگری آنان است، بلکه معرف تحمیلات اجتماعی و تجویزهای نیروهای قاهر و سرکوبگر بیرونی درجامعه ای است که به جای درنظرگرفتن نگرشها، باورها، رفتارها و الگوهای فرد، گروه، قشر یا نسلی دیگر، تنها نگرشها و الگوهای خود را به آنان تجویز می کند. درحقیقت وندالیسم واکنشی است در مقابل برخی از صور فشارها، تحمیلات، ناملایمات، حرمانها، اجحاف و شکستها که مبین تمایل به تخریب آگاهانه، ارادی و خودخواسته اموال، تأسیسات و متعلقات عمومی است.

 

معنی لغوی وندالیسم

در لغت‌نامه روبر فرانسه کلمه وندالیسم از وندال به معنای خرابکار، خشن و نادان گرفته شده‌است و در معنای اول به معنای تخریب و نابود کردن آثار هنری و در معنای دوم به معنای “تخریب اموال عمومی” آمده است

تاریخچه و وجه تسمیه واژه وندالیسم

وندالیسم مشتق از واژه وندال است. وندال نام قومی از اقوام ژرمن ـ اسلاو به شمار می رفت که در قرن پنجم میلادی در سرزمین های واقع در میان دو رودخانه اودر و ویستول زندگی می کردند. آنان مردمانی جنگجو، خونخوار و مهاجم بودند که به کرات به نواحی و سرزمین های اطراف قلمرو خود تخطی و تجاوز کرده، به تخریب و تاراج مناطق و آبادی های متصرفه می پرداختند. روحیه ویرانگرانه قوم وندال سبب گردیده است که در مباحث آسیب شناسی، کلیه رفتارهای بزهکارانه ای که به منظور تخریب آگاهانه اموال، اشیاء و متعلقات عمومی و نیز تخریب و نابودی آثار هنری و دشمنی با علم و صنعت و آثار تمدن صورت می گیرد به گونه ای به وندالیسم منتسب گردد.

همانطور که ذکر شد، وندالیسم، در این معنی؛ از بلاهای جوامع امروزی است که در گذشته دیده نشده است. “وندال های کهن”، در هجوم های وحشیانه خود، چیزی را ویران می کردند که خود نساخته بودند، اما “وندان های مدرن” چیزی را نابود می سازند که از آن جامعه خودشان است.

وندالیسم در همه جا بیداد می کند و تقریباً همه شاهد عوارض آن هستند. آثار وندالیسم را روی در و دیوارهای شهرها، آسانسورها، پارک های عمومی، کیوسک های تلفن و به شکلی وسیع در مدارس می بینیم. از دیگر مظاهر وندالیسم، نوشتن و حکاکی بر روی دیوارهای مؤسسه های عمومی، روی صندلی های اتوبوس های شهری و نوشتن انواع یادگاری ها بر دیوارها و ستون های مکان های باستانی و آثار تاریخی است.

 

مفهوم وندالیسم

در متون جامعه شناسی، وندالیسم به مفهوم داشتن نوعی روحیه بیمارگونه به کار رفته که مبین تمایل به تخریب آگاهانه، ارادی و خودخواسته اموال، تأسیسات و متعلقات عمومی است.

وندالیسم به معنای تخریب کنترل نشده اشیای و آثار فرهنگی باارزش یا اموال عمومی است که یک ناهنجاری اجتماعی به حساب می‌آید و دلایل متعددی برای آن عنوان می‌کنند. وندالیسم را در زمره انحرافات و بزهکاری ‌های جوامع جدید دسته بندی می‌کنند و آن را عکس العملی خصمانه و واکنشی کینه توزانه نسبت به برخی از فشارها، تحمیلات، ناملایمات و اجحاف ‌ها تحلیل می‌کنند.

وندالیسم در زمره آن دسته از انحرافات و بزهکاری هایی است که در جوامع جدید ظهور یافته است

واین معضل اجتماعی تا نیم قرن پیش مطرح نبود.

در طبقه بندی انواع جرائم، اغلب صاحب نظران و محققان وندالیسم را به مثابه جنایتی خرد و از انواع بزهکاری های نوجوانان به شمار آورده اند.

وندالیسم بین نسلی

هنگامی که فاصله بین فرهنگ عمومی و فرهنگ رسمی زیاد باشد، فاصله بین معیارهای تنظیم کننده واقعیات با شرایط واقعی حاکم برواقعیات زیاد می شود و عکس العمل نسلی را در پی دارد که هنجارها، قواعد، رسوم، الگوها و عادات و قوانین نسلی دیگر را که واقعیات و شرایط او را درنظر نمی گیرد طرد می کند. فاصله هرچه بیشتر و عمیق تر بین فرهنگ عمومی و فرهنگ رسمی نیز یکی از عوامل تعیین کننده ای است که معین می سازد، یک نسل تقابل دیدگاهها، رفتارها و الگوهای خود با نسلی دیگر را به شکل مشارکتی و اصلاحی ببیند یا تعامل را راه حل مناسبی ندیده چرا که شکاف را آنقدر اساسی و عمیق بیابد که تنها راه را در خرابی و فروپاشی تمامی نظامی ارزیابی کند که انعطافی برای درنظرگرفتن خواستها، نگرشها و الگوهای نسل اوقائل نمی شود. به بیان دیگر، کنش و واکنش نسلها نسبت به شرایط موجود و نسبت به یکدیگرست که می تواند موجب شود آسیب اجتماعی وندالیسم پدید آمده، گسترش یافته و متجلی شود. اگر تفاوتهای نسلی در جامعه ای به حدی باشد که شکاف محسوسی را نشان دهد، آنگاه نسلهای درتقابل با یکدیگر چند راه پیش روی دارند. اگر نسلی که نهادهای جامعه را در کنترل هنجارها، نگرشها، رفتارها و الگوهای خود دارد به نگرشها، ایده ها، هنجارها، رفتارها و الگوهای نسلی که در زیردست او پرورده می شود، توجه نکرده و کاملاً تجویزی و یک طرفه، نحوه کنش موردانتخاب او نسبت به شرایط موجود و نسل مقابل باشد، اولین گام برای تشکیل پدیده وندالیسم را برداشته است. نسل زیر دست چندراه پیش روی خود دارد، یا آنچه را که در تقابل با نسل مسلط می بیند از طریق تعامل و همفکری و همجوشی برطرف سازد، از سرایت وندالیسم به خود تااین مرحله از کنش اجتناب کرده است، ولی انتخابهای بعدی او تحت تأثیر واکنشهای نسل مسلط قرار دارد. اگر نسل مسلط همچون گذشته برشیوه تجویز و تهدید یک طرفه خود استمرار ورزد، علاوه برآن که خود را از نگرشها، باورها و الگوهای دیگری که برخاسته از شرایط جدید حاکم برواقعیت و جامعه است محروم ساخته، خود را در خطر واکنش بعدی نسل زیردست به شکل خرابکاری و آشوبگری وندال قرار داده است. اما واکنش بعدی نسل زیر دست چگونه می تواند باشد؟ اگر بنابرهردلیلی کنش مناسب خود را برای حل مشکل رها کرده و به مقابله به مثل بپردازد در راه آشوبگری گام برداشته است و به جای حل مشکل، مشکل را حذف کرده است و اگر روزی بخواهد برای برطرف کردن نیازهای خود از آن استفاده کند، باید مجدداً خرابیهای خود را آباد کند. درنهایت نحوه عمل و عکس العمل نسلهای مسلط و زیردست نسبت به یکدیگر و نسبت به واقعیات موجود است که تعیین کننده نهایی است. این امر هنگامی بیشتر از کنترل افراد خارج شده و وندالیسم را تابع شرایط موجود می سازد که اولاً فاصله بین واقعیات و شرایط اجتماعی جامعه با هنجارها، باورها، رفتارها و الگوهای نسلها زیاد بوده و ثانیاً شکاف بین فرهنگ رسمی و فرهنگ عمومی عمیق و گسترده باشد و هنگامی بیشتر متأثر از انتخاب کنشهای نسلهاست که آنها به جای مشارکت و تعامل با یکدیگر، تجویز و حذف یکدیگر را دنبال کنند و برای دیدگاهها، هنجارها، باورها، رفتارها و الگوهای دیگری مشروعیت قائل نشوند. باید دقت کرد که در بسیاری از موارد تفاوتهای موجود در هنجارها، نگرشها، رفتارها و الگوهای هرنسل برخاسته از شرایط حاکم برتعامل یک نسل است و از منظر نسلی که با تعاملات دیگری سروکار داشته و از شرایط دیگری متأثر شده به شکلی اجتناب ناپذیر متفاوت است.

 

وندالیسم به مثابه آشوبی اجتماعی

جوامع روستایی و عشایری به دلیل شرایط جدید جهانی و شهری شدن، رشد جمعیتشان که دیگر کفاف ظرفیتهای جامعه را نمی کرد و بسیاری از خدمات اجتماعی و امکانات زندگی و رفاهی با مهاجرت به خصوص نسل جوان خود به شهرها مواجه هستند. این امر خود افزایش بی رویه جمعیت شهری را به دنبال دارد. اما شهرها همواره ظرفیت لازم برای حداقل امکانات رفاهی و انواع خدمات ضروری را ندارند. به سبب قدرت خرید پایین مهاجرین مناطق محروم، آنان ناگزیرند که زمینهای ارزان قیمت در حاشیه شهر یا زمینهایی را که در فاصله ای دورتر از شهر مالکی ندارند، تصاحب کرده و با حداقل امکانات، محل زندگی و حتی کار خود را بسازند. کمبودهای متعدد در هر زمینه ای موجب می شود تا آنان از طریق همبستگی گروهی مضاعف، بسیاری از کارکردهایی را که جامعه شهری قادر به برآوردنش نیست خود مرتفع سازند. آن هم به تشکیل گروهها و جریانات و جنبشهایی پرشور منتهی می شود که می تواند به سرعت فشارهایی را به دولت و جامعه شهری وارد سازد. از طرفی بسیاری از فعالیتهای این اقشار که برخی به نان شب محتاج اند، به سوی فعالیتهایی کشیده می شود که به سبب آسیبهای اجتماعی کلان برای جامعه، ممنوع و غیرقانونی به شمار می روند، پس مقاومت گروههای مذکور برای کسب معاش از این طرق غیرقانونی به پیدایش باندهایی منجر می شود که انواع فعالیتهای غیرقانونی را به شبکه ای در هم تنیده بدل می سازد که نگاهی جزیی به آنان هم می تواند وضعیت اقشار آسیب پذیر مذکور را بدتر کرده و یاناخواسته باعث گسترش آنها به زمینه های جدید و فعالیتهای جبرانی گسترده تبدیل شود.

مجموعه آنها موجب می شود تا نارضایتی حاشیه نشینان به شکلی جمعی بروز کرده و در سطح اجتماعی به شکل اعتراضات گروهی و آشوبها بروز کند و چنان رفتاری هنگامی که به شخصیتی در افراد بدل شد، وندالیسم و آسیبهای اجتماعی مربوط به آن را پدید می آورد و گروههایی را که شکل می بخشد که تنها راه درست هر چیز را در خراب کردن و از بیخ و بن کندن آن می بینند. در این شرایط اجتماعی جوانان حاشیه نشین هرچه بیشتر خود را با چنان اخلاق، منش و نگرش و باورهای غالب حاشیه نشینی همراه ساخته و جامعه پذیر می شوند، زیرا حامی ای جز آنان برای پاداش نگرشها و رفتارهایشان نمی یابند.

اما از طرفی دیگر شهرها برای تأمین نیازهای شغلی و نیروی کار خود نیاز به این مهاجرین دارند، بنابراین چنین فرآیندی طبیعی است، تنها جامعه شهری می بایست در ازای چنان عرضه نیروی کار، حداقل نیازهای اساسی وتأمین اجتماعی این اقشار را تأمین کند و اشتغال زایی و فرصتهای شغلی را در این مناطق پدید آورد تا بیکاری موجب پناه بردن شان به کارهای خلافکارانه و اعتیاد و سایر جرائم و تخلفات نشود. بنابراین موضوع توزیع مناسب و عادلانه خدمات اجتماعی و رفاه اجتماعی و ایجاد فرصتهای شغلی پدید می آید، پس مسائلی همچون فرصتهای شغلی، قوانین کار و حقوق و دستمزد کارگری ، بیمه های اجتماعی، حق بیکاری، حق بازنشستگی، خدمات بهداشتی و حداقل خدمات رفاهی جوامع حاشیه نشین و آلونک نشین باید در زمره اولویتهای اصلی قرار گیرد..

رابطه گروه های سنی و وندالیسم

وندالیسم خاص گروه سنی معین است. براساس تحقیقات انجام شده کودکان، نوجوانان و جوانان بین سنین ۱۰ تا ۲۵ سال بیش از دیگر گروه های سنی به وندالیسم روی می آورند.

رابطه شرایط محیطی و وندالیسم

شیوع وندالیسم در مناطق شهری به مراتب بیش از مناطق روستایی است. در شهرها به علت تراکم جمعیتی و اخلاقی، وجود پاره فرهنگ های مختلفه، انحراف و جدا افتادگی فرد از جامعه و هنجارهای اجتماعی بیش از مناطق روستائی مشهود است و از آنجایی که بسیاری از صاحب نظران ریشه وندالیسم را در این ناهنجاری های اجتماعی می دانند، تشدید این امر در شهرها امری طبیعی به نظر می رسد.

غالب وندال ها مجرد و از نظر تحصیلی ناموفق اند. اغلب آنها با سرخوردگی ها، شکست ها و ناکامی های مختلف در زمینه های تحصیلی، حرفه ای و خانوادگی مواجه بوده و دارای نوعی شخصیت پرخاشگر، بی ثبات، ضدجامعه و در عین حال مأیوس اند. آنان متعلق به خانواده های از هم پاشیده و دارای مناسبات و روابط خانوادگی نامطلوب هستند.

 

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0