داستان چنارهای خیابان ولی‌عصر از ۱۳۰۹ تا ۱۳۹۲

فرقی نمی‌کند که نامش چه باشد، اکنون بیش از ۳۰ سال است که خیابان ولی‌عصر نام دارد. اوایل انقلاب یکچند نام محمد مصدق را بر تارک خود دید. پیش از انقلاب هم به نام محمدرضا پهلوی خوانده می‌شد و آن اوایل که ساخته شد، جاده مخصوص پهلوی نام داشت. اما جدا از این که نامش چه بود و چه شد، یک چیز معلوم است: خیابانی که لقب طولانی‌ترین خیابان ایران – و به گفته برخی خاورمیانه – را یدک می‌کشد، به سان رشته‌ای سبز، خاطرات چند نسل از ایرانیان را به یکدیگر پیوند داده است و این همه را مدیون ردیف چنارهایی است که در دو سویش کاشته‌اند؛ که اگر نبود این چنارها، آن خیابان نیز خیابانی بود مثل صدها و هزاران خیابان دیگر این شهر.

داستان این خیابان و چنارهایش از سال ۱۳۰۹ آغاز شد. در آن سال، مجلس شورای ملی قانونی را برای توسعه خیابان‌های تهران تصویب کرد و اندکی بعد احداث ” جاده مخصوص پهلوی ” به درازای ۱۸ کیلومتر از میدان راه آهن در جنوبی ترین نقطه تهران تا میدان تجریش در مرکز شمیران آغاز شد. اطلاق نامه جاده مخصوص پهلوی از این رو بود که در ابتدا بیش‌تر جنبه حکومتی داشت و شاه و دولتمردان را یکراست از تهران به کاخ سعدآباد می‌برد؛ جایی که رفته رفته به سکونتگاه اصلی خاندان سلطنتی تبدیل می‌شد.

آن روزها شمیران، ییلاقی خارج از شهر بود و راه جدید که از میان تپه ماهورها و باغ ها و کشتزارها می‌گذشت، بیش‌تر حال و هوای جاده را داشت تا خیابان. این راه با ردیف منظم چنارهایی تشخص می‌یافت که هماهنگ با آب و هوا و پیشینه تاریخی شهر بود؛ چه آن که تهران را از قدیم شهر چنارها خوانده‌اند و مثلا ” پیترو دلاواله ” جهانگرد ایتالیایی سده هفدهم میلادی نوشته است: “اگر استانبول شهر سروهاست، تهران را باید شهر چنارها خواند.”

۱۸ هزار چنار در خیابان ۱۸ هزار متری

طبق آنچه عبدالله مستوفی در کتاب “شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دورۀ قاجاریه” در اوایل دهۀ ۱۳۲۰ نوشته، در زمان رضاشاه در خیابان پهلوی به فاصلۀ هر دو متر، یک چنار و بین هر دو چنار یک بوته گل سرخ کاشتند. بنابراین در دو سوی مسیر ۱۸ کیلومتری خیابان مجموعا ۱۸ هزار چنار کاشته شد. البته برخی این تعداد را تا ۲۴ هزار اصله نیز برآورد کرده‌اند.

به هر روی، مواظبت شاه از این درختان به قدری بود که در زمستان ۱۳۱۹ به شهرداری دستور داد، پای چنارها را به عمق یک متر و نیم گودبرداری کنند و به جایش کود بریزند. استبداد او در این مورد نیز رخ نشان داد و به گفتۀ مستوفی، آبیاری چنارهای خیابان پهلوی با “خشکاندن باغات و بی‌آب گذاشتن اراضی مردم” همراه بود. در آن اواخر، یک استخر بزرگ هم بین محمودیه و تجریش پی‌کنی کرده بودند که ذخیرۀ آب برای چنارها فراهم باشد، اما قضایای شهریور ۱۳۲۰ و استعفای شاه این اقدام را ابتر گذاشت.


از تسمه‌کشی رفته‌گران تا پل‌سازی ثروتمندان

باز هم طبق گفته‌های مستوفی، خشکاندن چنارهای خیابان ولی‌عصر امروزی از همان سال‌های نخست کاشتن‌شان آغاز شد و علت آن چیزی نبود مگر “عدم مواظبت شهرداری و بالاختصاص تسمه‌کشی رُفتگرها از گردۀ درخت‌ها”. آن موقع، سن‌ چنارهای خیابان پهلوی از ۲۰ فراتر نمی‌رفت. رفتگران که در شب‌های سرد زمستان محتاج هیزم بودند، پوست چنارها را دور تا دور به پهنای چند سانتی‌متر می‌کندند تا رشتۀ آوندهایشان قطع و در نتیجه خشک شود. وقتی هم که خشک می‌شدند، بریدنشان مانعی نداشت.

عوامل جدی‌تری دیگری هم در کار بودند. چنان که گفته شد، بخش بزرگی از مسیر جاده مخصوص پهلوی از میان زمین‌های کشاورزی و تپه ماهورها می‌گذشت. اما در دهه‌های بعد با گسترش شهر تهران، خانه‌ها و ساختمان‌های زیادی در فاصله تهران تا شمیران و خصوصا در دو سوی جاده مخصوص پهلوی که حالا خیابان محمد رضا شاه خوانده می‌شد، بنا گردید. بسیاری از این ساختمان‌های دولتی یا اشرافی پلی را در مقابل درب خود تعبیه کردند که تعبیه‌شان مستلزم قطع چنارها بود. از این گذشته، کوچه‌ها و خیابان‌های زیادی در دو سوی خیابان ساخته شدند و در مدخل آن‌ها نیز چنارها را بریدند.

این را هم گفته‌اند که کاشت چنارها در فاصله‌ای نزدیک به هم موجب شد که از یک سو در رقابت با یکدیگر، بیش از حد قد بکشند و در مقابل باد یا نشستن برف آسیب‌پذیر شوند و از سوی دیگر نتوانند تاج خود را به صورت کامل باز کنند و به این سو و آن سو خم شوند.


جنگ برج‌ها و چنارها

چنارهای خیابان ولی‌عصر با این وضع و در حالی که شاید یک سوم آن‌ها نابود شده بودند، وارد دوران پس از انقلاب شدند. تا دهه ۷۰ وضع به همان منوال سابق بود و هر از گاهی درختی به دلایل پیش گفته می‌خشکید یا فرومی‌افتاد. خصوصا در این زمان ریختن عمدی یا غیرعمدی مواد مسموم پای درختان چنار کم نبود. البته احساس مسؤولیت در مقابل درختانی که حالا بیش از ۵۰ سال عمر داشتند، به پایه‌ای رسیده بود که وقتی خواستند پل پارک وی را بنا کنند، به جای قطع چنارها، آن‌ها را از ریشه درآورده و در جای دیگری کاشتند.

با این حال، رونق ساخت و ساز و سیاست شهرداری تهران برای فروش بی‌محابای تراکم موجب ساخت و سازهای بلندمرتبه در اطراف خیابان ولی‌عصر، خصوصا در بخش‌های شمالی شد. این ساخت و سازها از چند سو به چنارهای خیابان ولی‌عصر آسیب زدند. یکی با گودبرداری زیاد که باعث خشکاندن یا قطع ریشه‌ها می‌شد؛ دیگر با قطع شاخه‌هایی که با طبقات بالای ساختمان تصادم داشتند؛ سوم با ریختن گچ و آهک پای درختان و چهارم با محدود کردن نور محیط که باعث کج شدن درختان به سمت نواحی پرنورتر و شکنندگی بیشتر آنها می‌شد.

تهران هم رفته رفته شلوغ‌تر و شلوغ‌تر شد و شمیران که بخش بزرگی از خیابان ولی‌عصر را در خود جای داده بود، از یک منطقه ییلاقی خوش آب و هوا به جایی پر از دود و دم و ترافیک تبدیل شد و این همه آفت چنارها بود.

در حالی که ابتدای دهه ۸۰ تعداد چنارهای موجود در خیابان ولی‌عصر ۱۱۵۰۰ اصله اعلام شده است، آمارها نشان می‌دهند که این رقم در اواخر این دهه حداکثر به ۷۰۰۰ اصله کاهش پیدا کرده که نشان دهنده تشدید علل و عوامل مخرب و تسریع در روند خشکیدن چنارهاست.

حتی در سال ۱۳۸۵ نیز با وجودی که حدود ۲۵ تا ۱۰۰ میلیارد تومان صرف بهسازی پیاده رو خیابان ولی‌عصر شد، هیچ اقدامی برای حفظ چنارهای این خیابان و رفع عوامل آسیب‌رسان صورت نگرفت؛ سهل است که عملیات بهسازی آسیب بیش‌تری را متوجه چنارها کرد.

در این میان شاید طنز تلخ ماجرا آن‌جا باشد که چند سال پیش سازمان میراث فرهنگی کشور به منظور صیانت از چنارهای خیابان ولی‌عصر و به طور کلی فضای تاریخی این خیابان، آن را در فهرست آثار ملی ایران ثبت کرد. این اقدام در حالی صورت گرفت که ثبت کنندگان نتوانستند به خبرنگاران بگویند، دقیقا یا حدودا چند چنار کهنسال در خیابان ولی‌عصر وجود دارد و فقط مدعی بودند که همه را حفظ خواهند کرد!

منبع: پایگاه خبری شهر الکترونیک

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0