شهرسازی در حیطه بنیاد گرایی

بنیادگرایی نه تروریسم است و نه لزوما بار ارزشی منفی یا مثبت دارد اما هرچه هست از چند دهه گذشته آغاز شده است، دین مداران سنتی اساسا بنیادگرا نبوده اند ( هرچند شاید از نظر لفظی بنیادگرا باشند اما بنیادگرایی اهدافی دارد که با سنتی بودن در تعارض است) به جز سنتی ها برخی هم سنت گرا هستند اینان در عصر مدرن شکل گرفته اند و با سنتی ها این تفاوت را دارند که در عصر مدرن زندگی می کنند و سعی در درک مدرنیته دارند اما غلبه را در مبارزه با امر سنتی می دانند ، اما کسانی که با مدرنیته سر سازگاری دارند تجدد گراها هستند اینان یا بر اساس پایه های سنتی تجدد را می خواهند یا می خواهند سنت حذف شود.

تجدد گراها در عرصه سیاست معمولا در کشورهای اسلامی به صورت طرفداراد دولت ملی و یا کاپیتالیسم و سوسیالیسم و در نهایت اصلاح طلب حضور دارند. بنیاد گرایان از نظری محصول همین تجدد گرایی هستند، بنیادگرایی دنیای امروز را از اسلام واقعی دارای فاصله می بیند و راه حل رسیدن به جامعه و جهان نیکو را نابودکردن انحرافات فکری سیاسی و .. می داند. دهه هفتاد درست زمانی که جهانی شدن گسترش فراوانی پیدا کرد جهان اسلام تحولات انقلابی شدیدی را تجربه کرد ، این تحولات در ایران پیروز شد و در مصر سرکوب و در الجزایر جنگ داخلی به راه انداختن و در عربستان با حکومت همزیستی پیدا کردند، این بازیابی هویت اسلامی در عصر مدرن موضوعی است که به طور جد بخشی از آینده تاریخ بشریت را رقم زده است.

بنیاد گرایی اسلامی که طیف وسیعی از تفاسیر را دارد، ( از بیداری اسلامی تا تروریسم و ..) معمولا با ابزار شریعت و فقه اعمال قدرت می کند. هرچند که خود بنیادگرایان اسلامی انواع و اقسام دارند اما غالب آنها برای دیگری هویتی قائل نیستند، یا کسی فقه و شریعت و تفسیر ارائه شده را قبول دارد و یا نادان و منحرف است، اختلاف نظر بسیار اندکی در حیطه تعریف شده محدودی قابل پذیرش است.

روی کار آمدن بنیادگرایان اسلامی درایران ناشی قیام شهری و انقلاب مردم بود ، تحولی که از چندین آبشخور تغذیه می شد، مهاجرت شدید روستایان به شهر، عدم توسعه رفاه در شهرها، عدم همزیستی حکومت با سنتی ها و شکست تلاش ها برای تشکیل دولت ملی از جمله این آبشخورها هستند.

از چنین مسیری روی کار آمدن بنیانگرایی اسلامی برای شهر اول از همه قهر با مشروعیت نظام مدیریت شهری بود، مدیریت در چنین نظامی خیلی سطوح مختلفی را نمی پذیرد و از همه مهمتر نا خشنودی مردم از حکومت شهری قبل از انقلاب است ( حقیقت این است که شهرداری بعد از ساواک منفور ترین عنصر حکمت شاهی بود)… حکومت با شهر قهر کرد، شهری که در ابتدا از نظر حکومت نوپا تجلی اختلاف طبقاتی ( واژه ای اساسا چپ!) و ستم بر مردم( طرح ها نوسازی که چندین بار منجر به کشت وکشتار شد) و میراث حکومت ستمگران بود. اما این قهر دیری نیانجامید، هرچه باشد اساس بسیاری از احکام فقه اسلامی اجتماعی و شهری است، الگویی که برای آشتی با شهر داده شد شهرسازی اسلامی بود، چیزی که کسی نمیدانست چه شکلی است چه فرآیندی دارد و چه بازیگرانی در آن نقش آفرینی می کنند فقط و فقط توافق بر این بود که الگو مدینه صدر اسلام است.

( نکته قابل توجه این است که نه فارابی و نه خواجه نصیر و نه ابن سینا و ملاصدرا و… هیچ کدام از واژه شهر اسلامی استفاده نکرده بودند این واژه اساس در چند دهه گذشته متولد شده است و لاجرم خو را با شهر غیر اسلامی می شناساند، این دو می توانند خالات بالقوه و بالفعل یک شهر باشند…) البته برخی دیگر هم از واژه شهر اسلامی استفاده کرده بودند بخصوص متخصصین مدرن که شهر قدیم تمدن مسلمان را اسلامی می دانستند و شهر مدرن را غیر اسلامی ( مانند بنه ولو) اما این دو شهر اسلامی یکی نیستند و ربط آنچنانی با هم ندارند، شهر اسلامی بنیاد گرایان مانند خیلی دیگر از الگوهایشان حالت سلبی دارد، شهر اسلامی صرفا جایی نیست که درآن مسجد باشد، شهر اسلامی جایی نیست که خانه ای بر دیگری مشرف باشد شهر اسلامی شهری نیست که در آن گناه علنی صورت گیرد شهر اسلامی شهر ستم نیست همه در آن بر اسلام و فقه خاصی توافق دارند، شهر اسلامی زشت نیست ، شهر اسلامی شیبه شهر غربی و شرقی نیست و…. نباید فراموش کرد که این الگو مربوط به چه تفکری است که در چه جریان تاریخی شکل گرفته و به قدرت رسیده، این الگوی شهر اسلامی با علم غیر اسلامی ( غربی) سازگاری ندارد ( پس نمی توان در آن از اصول طراحی شهری استفاده کرد) وقتی ایده های این الگو در مورد شهر را جویا می شویم به نمونه های قدیمی ما را راهنمایی می کنند شهر قدیم اصفهان فلان و فلان بود و شهر امروز اسلامی وظیفه کارشناسان است که پیدا شود! اما حقیقت این است که دانش آموختگان علوم شهری صلاحیت لازم را ندارند اینان تجربه غرب را آموخته اند و نه فقه….

اینجا چند راه حل وجود دارد اولین راه حل تلفیق است، غرب سراسر بد نیست به خصوص دستاورد ها آن می تواند خوب باشد( با این پیش فرض مناقشه انگیز که دستاورد از فرایند جدا شدنی است) و مورد استفاده امت قرار گیرد، با این نگرش می تواند دوره دکترای شهرسازی اسلامی تاسیس کرد! راه دیگر مراجعه به گذشته است هنوز معماران سنتی وجود دارند شاید اینها صلاحیت بشتری در طراحی داشته باشند…!

اما راهی که بهتر از همه مورد استفاده قرار میگیرد تجاهل است، و اینه اساسا به این مسئله نپردازیم و عملا در پی همان علم غربی باشیم اما حد اقل اسمش را عوض کنیم!

هومن فروغمند اعرابی

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0