مدیریت شهری و شهروند مداری

شهروند و شهروندمداری (Citizen) به معنی شهروند یک کشور بودن که با در نظر گرفتن حقوق و وظایفی که در تابعیت شهرنشینی و شهری گری وجود دارد، و همراه با خود تعهداتی که برابری و عدالت و استقلال را دارا می باشد. و زمانی این شهروندی می تواند حالت رسمیتی داشته باشد که حقوق فردی افراد و شرافت فرد را به رسمیت شناخته و در همان حال در بستری اجتماعی آن فرد را مورد تایید قرار دهد و این نشان از آن دارد که فرد و جامعه به یکدیگر وابسته و تعهداتی، شرایط ضروری شهروندی را بازتولید می کند. پس شهروندان از هویتی پویا برخوردارند و راه های تازه و خلاقیت هایی برای بیان شهروندیشان ارائه می دهند و برای شکل دادن به ارزوها و نیازهایشان دستخوش تغییر می شوند. شهروند و جامعه به حقوق و وظایف و نهادهای تازه نیاز دارند. زمانی که یک فرد ساکن یک شهری می شود شهروند آن شهر بوده و مالکیت از آن او است و به نسبه بین تمام ساکنان آن شهر مالکیت شهری تقسیم می شود و همچنین بر حسب شرایط و موقعیت و استفاده از امکانات دارای وظایفی بوده و مدیران شهرها و تصمیم گیرندگان و نمایندگان فقط مجریان تصمیمات مردم هستند، نه روسا و سرپرستان مردم، و موظف به اجرای اوامر مردم می باشند.

روابط میان جامعه سیاسی و شهروندان یک رابطه میان خود شهروندان است که افراد زمانی این موضوع را درک می کنند که پیوند نزدیک میان حقوق و مسئولیت های شهروندی وجود داشته باشد. حقوق زمانی به رسمیت شناخته می شود که حقوق ما را به رسمیت بشناسند و ما هم مسئولیم حقوق آنها را پاس بداریم. حفظ شدن حقوق در گرو حفظ شدن جامعه سیاسی است و جامعه سیاسی سالم نیازمند شهروندان پویاست و شهروندی پویا با فرد آغاز می شود. بنابراین اصلاحات سیاسی باید با هدف بهبود فرصت های شهروندی برای اعمال حقوق و ایفای وظایف در راه ترویج روح مشارکتی صورت گیرد و این پویایی شهروندی است که تقابل میان حقوق و مسولیت ها را از میان می برد.

مدیریت شهری و سازماندهی شهرهای بزرگ بر مبنای الگوها و روش های سنتی جوابگو نبوده بلکه باید بر کاربرد تکنولوژی های جدید و استفاده از عرصه های اطلاعاتی و ارتباطی اقدام و همگام با رشد و توسعه شهرها با جمعیت و مهاجرت های بی رویه و ساخت و سازهای کلان …. بر حسب برنامه ریزی استراتژیکی در مقابل مشکلاتی که ممکن است در آینده ایجاد شوند پیشگیری و حتی مدیریت بحران برای شرایط ناگوار و غیرمترقبه داشت، تا بتوان بهترین عملکرد و روش را در زمان و مکان خاص اعمال کرد.

در یونان قدیم تفکر بر این وجود داشته که انسان ها در کشورهای کوچک (شهر) می توانند ویژگی های انسانی و آزادگی خود را حفظ کنند و به عنوان شهروند شناخته شوند. زیرا یونانیان معتقد بودند که در کشورهای بزرگ حکومت مرکزی به همه جای فرمان می راند و انسان تبدیل به برده می شود و تنها راه دولت، شهرها هستند که به انسان ها به عنوان شهروند هویت می بخشند. ارسطو و افلاطون بر این عقیده هستندکه هدف اصلی جامعه را اقتصاد نمی دانند بلکه روح جامعه عدل است و عدل امری انسانی است و هدف تامین زندگی خوب و سعادت شهروندان می باشد و همچنین ارسطو معتقد است که (برای پایداری جامعه و حکومت لازم است که شهروندان به تناوب حکومت کنند و این نیاز به پاسخگویی و شفافیت برنامه ها از طرف حکمرانان در میان شهروندان است).

مشکلات بزرگ شهری در ایران:

در دهه های گذشته با شکافی که میان نیازها و امکانات و نیز بین انتظارات و واقعیتها وجود داشته باعث گردیده تزریق ها از سوی حکومت بیشتر و تلاش های شهروندان و اقدامات جامعه مدنی اندک باشد زیرا با درآمدهای نفتی که به جامعه ای پیشا صنعتی، وارد گردیده شهرنشینی برون زایی پدید و رشد آن نسبت به توسعه فزونی یافته و همین باعث بیکاری، فقر، کمبود مسکن، آلودگی زیست محیطی، نارسایی خدماتی، کمبود زیرساخت ها و ناکارآیی اقتصادی و آسیب های اجتماعی را به همراه آورده است که کل ریشه همه مشکلات شهرهای ایران دو مسئله بزرگ است.

۱) چگونگی اداره شهرها و نظام مدیریت شهری: که بیشتر یک سویه و برنامه ریزی ها برای مردمان (نه با مردمان) و شهروندان از نظام برنامه ریزی ها کنار گذاشته شده اند و این نیاز به حکومتی که خود را پاسخگو و مشارکت جو و در اداره شهرها خواست اقتدار مردم سالاری و آزادگی را جایگزین نماید و این یک حکمروایی خوب که فرایندی برای توسعه فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و انسانی پایدار را در پی دارد و زمانی این حکمرانی خوب ایجاد می گردد که مدیریت شهری به جای حکمرانی شهری قرار گیرد. مدیریت شهری دارای ویژگی هایی از قبیل همرائی، برابری طلبی و فراگیر بودن اثربخشی و کارایی، پاسخگو بودن، قانون مداری، مشارکت و شفافیت را می توان برشمرد.

۲) یکی دیگر از مشکلات اداره شهرها، خود شهروندان و ساکنان شهرها هستند چون در طول تاریخ ایران نظام استبدادی و یکسویه وجود داشته و آن حقوق و مسئولیت ها رعایت نگردیده و مفهوم مشارکت معنا نداشته و با تغییر حاکمیت ها چون نهادهای مدنی در ایران رشد نکرده تغییری حاصل نشده، در نتیجه جامعه همواره به صورت توده ای به حرکت خود ادامه و شهر و شهروندی در هیچ دوره ای پدید نیامده است و این شاید به دلیل خود مفهوم نبودن شهروندی و ناآگاه بودن و آموزش ندادن آن است. یک شهر خوب به چه معناست؟

آیا معنی آن این است که یک شهر باید یک هدف نهایی و تامین زندگی خوب و با سعادت برای شهروندان آن نه تنها به ساختمان ها و محیط و کالبد زیبای آن بلکه به روابط شهروندان خوب و حکمرانی خوب مایه می گیرد که همان مفهوم شهر خوب از الگوی واژه (paradiym) توسعه، اثرپذیر می باشد.

در هر جامعه توسعه برحسب فرهنگ و مفاهیم آن سرزمین می توان آن را مورد بررسی قرار داد و آن را در چارچوب بوم شناختی هر جامعه تحقق بخشید که متاسفانه در جامعه ایران از زمانی که شهرنشینی گسترش یافته و همراه با رشد و توسعه صنعتی و تغییر و تحول در بافت اجتماعی و باورهای ذهنی جامعه همراه با رشد و نفوذ سرمایه داری، ارتباطات تکنولوژی و فرهنگ باعث گردیده زندگی ایرانیان به طرف بافت و الگوی یک زندگی سرمایه داری گرایش و هجوم و گسترش زندگی شهرنشینی حاصل آید. لیکن چون این تغییر و تحول بنیادی و از درون خود جامعه ایران صورت نگرفته بلکه به صورت وارداتی و الگوبرداری از جوامع صنعتی و با تزریق درآمدهای نفتی به صورت رانتی باعث گردیده شهرها گسترش و بزرگ شده اما نه با آن همگونی و ساختار مناسب شهری و شهروند مداری، بلکه بیشتر به صورت نمادی از زندگی شهری و شهروند حاصل آمده که به دنبال آن خود بحران ها و نابسامانی هایی به همراه داشته که نمودهای آن را در رشد بیکاری، نبود سازمان ها و ارگانی های مستقل، آلودگی محیط زیست، آسیب های اجتماعی، کمبود مسکن و غیره دید.

حال با این بحران های حاصله چگونه می توان برخورد کرد و راه چاره جست؟

۱) دادن آموزش در سطح ابتدایی و به دانش آموزان در امر زندگی شهری و شهروندمداری

۲) از طریق ارتباط جمعی آ”گاه کردن مسئولین و شهروندان به حقوق و مسئولیت های خود

۳) ایجاد روح مشارکتی و پاسخگو بودن مسئولین و ایجاد تساهل و تعامل میان مردم و مسئولین

۴) ایجاد نهادها و سازمان ها و ارگانی های مستقل (NGO) ها

۵) برقراری قوانین و مقرراتی که در امر اجرا کارساز و اثرپذیر باشند.

۶) سهیم نمودن مردم در کلیه سرمایه های عمومی که اگر سود و زیانی حاصل شود مردم به خوبی اثرات آن را لمس کنند.

۷) ایجاد عرصه های عمومی و دخیل نمودن مردم در امر راه چاره در کاهش بیکاری، امکانات رفاهی و زیست محیطی

۸) تقویت روح تعاون و همکاری و ترغیب مردم به سرمایه گذاری در بخش های تولیدی و خدماتی

۹) فراهم اوردن روح انتقادگری و انتقاد پذیری میان مردم و مسئولین و ارائه پیشنهادها در حل مشکلات

۱۰) ایجاد یک شبکه واحد امنیتی که تمام موقعیت های شخصی و مادی هر شهروند در آن بایگانی و در صورت لزوم بتوان سریعا در تخلفات مادی و فردی به ان دسترسی داشت.

۱۱) مستقل کردن شهرها بر حسب منطقه جغرافیایی و ممانعت کردن از تمرکز گرایی به کلانشهرها که در امر حل مشکلات و فعالیت های خدماتی و تولیدی موثر می باشد.

در نتیجه می توان گفت در یک جامعه زمانی شهروند و شهروندمداری واقعی ایجاد می گردد که مردم و مسئولین نسبت به حقوق و مسئولیت های خود متعهد و آگاه بوده و این بازمی گردد به رشد و توسعه فکری یک جامعه به صورت تکثرگرایی، و هر گاه جامعه را در بعد جمود فکری نسبت به حقوق متعلقه به آن جامعه نگه داشت، در نتیجه جامعه ای حاصل خواهد امد که در یک باتلاق زندگی شهری گرفتار و هر چه تقلا و تلاش می نماید بیشتر در آن فرو می رود و ان الگوی زندگی سرمایه داری شهری را انتخاب کرده به صورت تفیلی گری و دلالی به پیش می رود و هیچگاه به آن رشد و توسعه واقعی خود نخواهد رسید.

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0